global-hawks

خاله‌ی بزرگم، که در شاهرود زندگی می‌کند، روی تلگرام پیغام داده است که «راستی شما از هارپ چی می‌دانی؟ می‌گویند بارش کم در ایران بخاطر هارپ است که ابرها را گرم می‌کنند تا از روی ایران و عراق رد شوند». پیغام دیروقت شب می‌رسد. شروع به نوشتن جواب می‌کنم «خاله جان، HAARP یک پروژه‌ی تحقیقاتی روی لایه‌های جوی است …» در حین نوشتن، انگشتانم سست می‌شوند و خوابم می‌برد.

فردا صبح می‌خواهم جواب را کامل کنم، و احتمالا به ویکیپدیا ارجاع بدم، اما باید زودتر به محل کارم برسم و جواب تاخیر می‌شود. از بعدازظهر اما، سوال خاله را در رنگ و چهارچوب دیگری می‌فهمم.

هرچند به‌نظر می‌رسد که کلمه‌ی کلیدی سوال «هارپ» است، اما برداشتم این است که سوال در حقیقت چهار مولفه مهم دارد که هارپ فقط یکی از آن‌هاست، و اتفاقا هارپ دقیقا بخشی از سوال است که لباس مبدل به تن دارد. توضیح می‌دهم.

سوال ِ خاله از اساس درباره‌ی وضعیتی بین ایران و عراق، از یک سو، و آمریکا، از سوی دیگر است. این‌جا ایران و عراق دو موجودیت مجزا نیستند، آن‌چنان که مثلا شاید می‌شد در اوج جنگ ایران و عراق تصور کرد. بخش اول سوال، درباره‌ی «ما» است. ما که ایران و عراق و پاکستان و افغانستان هستیم. ما که global south هستیم. و همین‌جاست که مولفه‌ی دوم سوال موقعیتش را پیدا می‌کند: آمریکا، به‌عنوان نماد global north. خاله دارد از وضعیتی بین شمال جهان و جنوب آن می‌پرسد.

و نگرانی خاله چیست؟ که شمال جهان، ابر را هم از جنوب جهان دریغ خواهد کرد. و البته که ابر تنها لباس مبدلی بر تن «هستی»، «امید»، و «امکان زیستن» است. خاله نگران است که شمال جهان می‌تواند زیستن را به جنوب جهان سخت کند. و همین‌جاست که مولفه‌ی چهارم پدیدار می‌شود: خاله نگران است که شمال (مولفه‌ی اول)، به مدد تکنولوژی (مولفه‌ی دوم)، زندگی (مولفه‌ی سوم) را به جنوب (مولفه‌ی چهارم) سخت خواهد کرد.

شب که پیغام را روی تلفنم دیدم، حسابش را حواله کردم به همه‌ی نظریه‌های توطئه. حالا که دقیق‌تر نگاه می‌کنم اما، نه فقط سوال کاملا به‌جاست، که اتفاقا دلیلی که من کم‌تر نگران آن هستم این است که خانه‌ام را به سمت شمال جهان منتقل کرده‌ام.

نکته‌ی کلیدی این است که سوال اساسا این نیست که هارپ چه قابلیت‌هایی دارد. حتی سوال این نیست که آیا نسل من جهانی آشوب‌ناک‌تر از امروز را خواهد دید یا نه. سوال از این دید این نیست که شمال با «هارپ»هایش چه خواهد کرد. موضوع اساسی، و به زعم من منشا نگرانی خاله‌ام، این است که بخش کوچکی از گونه‌ی جانوری هومو سیپینس به drone دسترسی دارد و بخش بزرگ‌تری به کلاشینکف، و کاملا قابل تصور است که کسی که دارد پشت مونیتور و کیبرد drone مسلحش را به سمت هدفی پرواز می‌دهد، در برداشتن گوشی تلفن تعلل خواهد کرد.