از حاصلضرب ِ مشکوک متن و سرعت
توسط کمانگیر در روز 26 سپتامبر 2016سپتامبر 26
اتفاقی شگفت افتاده است. اتفاقی که فراگیر است و در لایهای پایینتر از سطح ِ دید رخ داده است. جهان ِ پیرامون، در بازهای چند ده ساله، تغییری ریشهای کردهاست. این تغییر، در منظر ِ جمعی اتفاق افتاده است. آدمها شاهد ِ اتفاق بودهاند و به آن تن دادهاند. نه، آدمها به استقبال ِ اتفاق رفتهاند. احوال ِ روزمرهشان را دستکاری کردهاند که به اتفاق تن بدهد. این اتفاق، دقیقا اینترنت نیست. اتفاق، حتی شبکههای اجتماعی نیست. رخداد ِ بزرگ، حاصل ضرب ِ متن و سرعت است.
توییت ۱۴۰ حرف است. صفحهی ارسال ِ پیغام ِ متنی روی تلفنم، شمارندهای دارد که با هر ۷۰ حرف، کم و بیش، یک صفحه جلو میرود. انگار ابزار تعجب میکند که چرا حرافی میکنم. ۷۰ حرف، از نظر ابزار، برای ارتباط کافی است. و من و آدمیان ِ اطرافم، نه فقط به این نظریه تن دادهایم، که آن را درونی کردهایم. کلام ِ کوتاه، ابزار ِ ارتباطی ِ آدمیزاد، در اطراف ِ من است. روی تابلوهای تبلیغاتی را عکسهای بزرگ آدمهای خندان اشغال کرده است و جا برای بیشتر از چند کلمه نیست. وقتی کتابی را برای خواندن برمیدارم، یک سوال ِ مهمام این است که کتاب چند صفحه است و هر صفحه چند سطر دارد. گفتگو در وسواس ِ بهینگی، به جمله، کلمه و شکلک تقلیل داده شده است.
اینترنت که بر بستر فشردهسازی تصویر و صوت و ویدیو جنینیاش را طی کرد، در نوجوانیاش به فشردهسازی متن و زمان دست زده است. رفیقم یک رابطهی پیچیدهی انسانی را در یک پیغام متنی خلاصه میکند و من در چند جمله به او پاسخ میدهم و رفاقت ِ چندساله به فنا میرود. این بستر ِ بیحوصلهی عبوس ادعا میکند که نه فقط آیندهی نوع ِ بشر را رقم خواهد زد، که آن را بهتر خواهد کرد. و درد ِ اساسی این است که تنها شاهد برای این ادعای بزرگ، صورت خندان ِ زاکربرگ ِ بزرگ است. اتفاقی شگفت افتاده است و آدمیزاد، کاسهی پاپکورن در یک دستش و کنترل ِ تلویزیون در دست ِ دیگرش، برای تماشای مناظرهی ترامپ و کلینتون آماده میشود.
نظر بگذارید