وارسی یک پدیده در یک بازه ی زمانی ِ به اندازه ی کافی بزرگ می تواند منجر به کسب اطلاعاتی شود که کاملا ممکن است در زمان ِ کوتاه قابل دسترسی نباشند. این یعنی چه؟
عنوان فصل چهارم کتاب بازی اعداد The Numbers Game هست “بالا و پایین، مردی و سگش” Up and Down, A Man and His Dog. نویسنده می گوید فرض کنید مردی با سگش از یک شیب بالا می رود و شما از دور آنها را نظاره می کنید. فرض کنید هوا تاریک است و تنها چیزی که دیده می شود یک نقطه ی نورانی روی گردن سگ است. همینطور که مرد به سمت بالا می رود، سگ گاهی پایین می دود و گاهی از مرد جلو می زند و همیشه توسط قلاده به مرد زنجیر شده است. حالا سوال این است، آیا با دیدن حرکت سگ می توان حدس زد که مسیر مرد به سمت بالای شیب است یا به سمت پایین؟ یک پاسخ این است که باید حرکت این “سیستم” را در یک بازه ی زمانی ِ به اندازه ی کافی بزرگ بررسی کنیم و ببینیم “متوسط” آن به کجا می رود*.
این تصویر را ببینید. منحنی سیاه رنگ وضعیت لحظه ای سیستم را نشان می دهد، مثلا محل سگ در هر لحظه. خط قرمز حاصل میانگین گیری روی محل ایستادن سگ در بازه های زمانی است. اینطور بگوییم، منحنی سیاه رنگ پاسخ به این سوال است: “سگ حالا کجاست؟” و منحنی قرمز رنگ پاسخ به این سوال است: “سگ در پنج دقیقه ی گذشته حول چه نقطه ای نوسان می کرده است؟”

می شود همین الان بی بی سی، یا فارس نیوز، را باز کرد و اخبار روز را خواند. این می شود پیدا کردن سگ در این لحظه. این اطلاع، هر چند در جای خود باارزش است، یک جزء مهم را در برندارد: ما نمی دانیم سگ اتفاقا در همین لحظه از مرد جلو زده یا دارد برعکس ِ مسیر ِ او می دود. به همین دلیل نگاه کردن به سیر حوادث در یک بازه ی زمانی می تواند به درک بهتری منجر شود.
مثال بزنیم. امروز فارس نیوز گزیده ای از سخنان آیت الله خمینی در مورد جنگ را منتشر کرده است. با هم بخشهایی از این گزیده را می خوانیم،
ما هیچ وقت طالب جنگ از اول نبودیم . اگر چنانچه عراق به ما حمله نکرده بود، ما دفاع نمی کردیم . اما دفاع ما کردیم ، ما جنگ نکردیم تا حالا. در عین حالی که رزمندگان ما و فرماندهان ارتش و سپاه به ما گفتند اجازه بدهید ما وارد بشویم در آنجاو با آنها چه بکنیم [ما گفتیم : فقط دفاع کنید] خوب ، ما هم ، ما می خواهیم دفاع بکنیم ؛ دفاع که یک مسئله عقلی است . یک مسئله ای است که حتی حیوانات هم اصلا وقتی بخواهند حمله کنند، دفاع می کنند. دفاع یک مسئله طبیعی است . ما همیشه دفاع کرده ایم تا حالا، هیچ وقت جنگ نکرده ایم. (صحیفه امام ج ۱۶ ص۳۱۸) (تاکید از من)
… تب جنگ در کشور ما جز به سقوط صدام فرو نخواهد نشست و ان شاءالله تا رسیدن به این هدف فاصله چندانی نمانده است . و خدا را سپاس می گزاریم که ملت و دولت و مسئولین و ارتش و سپاه و بسیج ونیروهای مردمی و همه اقشار دلاور کشورمان در آمادگی کامل به سر می برند و همه اهل جنگ و هنرآفرینان مدرسه عشق و شهادتند. (صحیفه امام ج ۲۰ص ۳۳۱) (تاکید از من)
…امروز خمینی آغوش و سینه خویش را برای تیرهای بلا و حوادث سخت و برابر همه توپها وموشکهای دشمنان باز کرده است و همچون همه عاشقان شهادت ، برای درک شهادت روزشماری می کند. جنگ ما جنگ عقیده است ، و جغرافیا و مرز نمی شناسد. و ما بایددر جنگ اعتقادی مان بسیج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه اندازیم. (صحیفه امام ج۲۱-ص۸۷) (تاکید از من)
اگر ترتیب ِ مطالب در صحیفه ی نور منطبق بر ترتیب زمانی ِ سخنرانی ها باشد، حالا ما داریم به روند ِ تبدیل شدن یک “دفاع” به یک “جنگ اعتقادی” نگاه می کنیم. این همان چیزی است که به آن “بررسی پدیده در یک بازه ی زمانی ِ به اندازه ی کافی بزرگ” می گوییم. بی ربط نیست اگر بگوییم برای جلوگیری از دقیقا همین تحلیل است که رفتارهای قدیمی ِ آقای سیاستمدار باید از صفحه ی تاریخ پاک شوند. استالین یکی از ماهرترین استفاده کنندگان از این روش بود: او عکس های قدیمی را ویرایش می کرد و “خوب های بد شده” را حذف می کرد (اینجا یک مجموعه از تصاویر دستکاری شده ببینید).
باز هم از گزیده ی فارس بخوانیم،
اگر تهذیب نفس باشد، نه از جنگ می ترسد کسی ، نه از صلح ابا دارد؛ از هیچی باک ندارد. اما وقتی تهذیب نفس نیست ، می گوید: اگر جنگ نکنیم ، شاید آن طرف ما چه بکند. این جنگ افروزیهایی که الان می بینید در منطقه دارد می شود، روی همین معناست ، روی هوای نفس است ، هوای نفس وادار می کند که به یک کشوری حمله کنند. هوای نفس وادار می کند که منطقه را به آتش بکشند و انسان می سوزد در این هوای نفس خودش ، در همین عالم هم می سوزد. (تاکید از من)
تصور می کنید بهتر از این می شد توضیح داد آرمانگرایی در دنیای سیاست یعنی چه و سیاستمدار ِ آرمانگرا چگونه “از هیچی باک ندارد”؟
امروز به همه ما واجب است که دفاع کنیم . هر کس می تواند جبهه باید برود، هر که نمی تواند در پشت جبهه کمک بکند. آنهایی که می نشینند و هی صحبت می کنند که بیایید چه بکنیم ، بیایید چه بکنیم، اینها از اسلام بی اطلاع اند، نمی دانند قضیه اسلام چی هست . (تاکید از من)
“قضیه اسلام” هر چه هست گویا با “هی صحبت کردن که چه بکنیم و چه نکنیم” نمی خواند. باز هم تصور می کنید بهتر از این می شد توضیح داد چرا دخالت دیانت در سیاست خطرناک است؟
و البته گاهی آقای سیاستمدار به نکاتی اشاره می کند که کمی عجیب هستند،
ملتی که بچه چند ساله اش با موتور سیکلت می زند به تانک و زیر تانک می رود، این به کشته شدن یک نفر یا دو نفر یا صد نفر یاهزار نفر کنار می نشیند؟
حسین فهمیده، تا جایی که تبلیغات ِ رسمی می گوید، با کمربند انفجاری زیر تانک رفت.
اگر انقلاب را بگیریم “تغییر سریع” و تاریخ را بگیریم “وارسی پدیده ها در بازه های زمانی و فارغ از هیجان های لحظه ای”، از دیدگاه ِ من ِ مهندس خواندن ِ کتاب ِ تاریخی یک رفتار ضد انقلابی است.
* فصل پنجم کتاب این عنوان را دارد “متوسط ها: رنگین کمان ِ سفید” The Averages: The White Rainbow. این فصل درمورد تفسیر نامناسب ِ “متوسط”ها صحبت می کند. جای دیگری در مورد این موضوع حرف خواهیم زد.