ژانگولر در یومالله
توسط کمانگیر در روز ۲۲ بهمن ۱۳۹۰بهمن ۲۲
از صبح داشتهام عکسهای راهپیمایی روز ۲۲ بهمن را نگاه میکردهام، و بهنظرم این عکس خلاصهی چیزهایی است که دیدهام.
مردی وسط خیابان ایستاده و پسری روی سرش ژانگولر اجرا میکند. در روز معمولی نمیشود چنین برنامهای اجرا کرد. پلیس جریمهات میکند. امروز اما استثنا است. امروز همه چیز آزاد است. یک گوشهی دیگر کسی دارد روپایی میزند و آنطرفتر چند نفر با لباس عشایری کره میزنند. در عکس همهی چشمها به بالا است. به پسر که پاهایش را ۱۶۰ درجه باز کردهاست؟ شاید. کسی که عکس را هوا کرده اما کاری به ژانگولر ندارد. در روایت او جمعی وسط خیابان ایستادهاند و به تصویر «رهبر» چشم دوختهاند. نگاهشان از زمین به آسمان است و در صورتشان تحسین و شگفتی خوانده میشود. ژانگولر برای او اتفاق فرعی است. او میخواهد بپذیریم که مردم برای یومالله آمدهاند نه برای بالماسکه.
نکتهی مهم این است که برای سوال «بالماسکه یا یومالله» جواب ِ صریحی وجود ندارد. یا حداقل حالا نمیشود به این سوال جواب ِ روشنی داد. در ساختاری که به دموکراسی التزام ندارد، جواب با درگیری ِ خیابانی روشن میشود. و این زمانی است که همه ضرر خواهند کرد.
بالماسکه تمام شد. حالا مردم به خانه برمیگردند.
“در ساختاری که به دموکراسی التزام ندارد، جواب با درگیری ِ خیابانی روشن میشود. ”
این حرفت بی اساس است. برای رسیدن به تعادل لزوما جدید درگیری خیابانی چیزی را حل نمی کند. درگیری خیابانی برای نشان دادن قدرت است. در نهایت تعادل باید با توافق دو طرف برقرار شود. با چانه زنی. با درک اینکه هر طرف چه مقدار قدرت دارند.
شاید در راهپیمایی امسال نشود گفت، ولی در راه پیمایی پارسال می شود گفت که آدم هایی که آمده بودند برای بالماسکه آمده بودند یا نه. از همین سبزهایی که پارسال در ۲۲ بهمن به خیابان رفتند بپرس تا بفهمی. آدمی که کانادا نشسته نگاه ها و رفتارهای مردم را نمی بیند. آدمی که به خیابان رفته عکس العمل مردم (نه ساندیس خور!) را در خیابان می بیند. نفرت و خشم شان را از اقلیتی که رایشان و شعورشان را باور ندارند.
مردم به خاطر “ژانگولر” به خیابان ها نیامده اند . “ژانگولر” ها بهانه ای است برای این که شادی خود را از استقلال و مقاومتی که در این ۳۳ سال به سختی به دست آمده است نشان دهند .
این حرف شما که مردم به خاطر ” ژانگولر” به خیابان ها آمده اند ، به نوعی توهین به تفکرات ملت ایران است ، شاید وقت آن باشد قدری بهتر و همراه با احترام بیشتر سخن بگوییم .
باسکر درست است نه بالماسکه. Busker
کمانگیر – پیمان جان، حق با توه، «باسکر» کلمهی درستتری بود. من «بالماسکه» را انتخاب کردم چون به ذهن خوانندهی ایرانی نزدیک تر است.
قبلا هم حرفش رو زدیم. بعضی وقت ها حماقت بومرنگ میشه تو صورت خود آدم…
تو اون جزوهای که سازمانهای حقوق بشر اسرائیلی و نئوکانها از مردم خاور میانه تصویر میکنند، اصطلاح معروف “مردم عرب عصبانی”، (Angry Arab Streets) را همه شنیدند، شاید شما هم انتظارت از کسایی که تو اینجور راهپیمایها میرند این باشه که یا چفیه درگردن بیندازه، یا کلاشینکف دست فاطی کماندوها ببینی که دارند پرچم میسوزانند یا تیر هوائی در میکنند. ولی حتا اگه به عکسهایی که خودتم تو همین وبسیت عکاسی خودت از راهپیماییهایی که رفتی (صفحه ۱ و ۶)بندازی، میبینی که نه کلا همه جای دنیا، مردم اگه راهپیمایی میرند، میرند که خوش باشند، حالا شما اگه با این به اصطلاح خودت “بالماسکه” مشکل داری، اون از تعارض فکر خودت نشئت میگیره. صفحه ۶ وبسیت عکاسیت، یه یارو مصری تابلو قاب شده یه فرعون رو که از پازل ساخته از اتاق خوابش برداشته دستش گرفته آمده راهپیمایی، یا صفحه ۱، یه خانم میان سالی نشسته داره “مدیتیشن” کار میکنه…جالب اینجاست که شما اون هارو “بالماسکه” ندیدی!!!