Battlefield 3 و دام ِ واضحات ِ هیجانانگیز ِ دم ِ دستی
توسط کمانگیر در روز ۱۸ آبان ۱۳۹۰آبان ۱۸
Battlefield 3 در ایران میگذرد.
دوسال دیگر زلزلهای تهران را خواهد لرزاند. حکومت ایران سقوط خواهد کرد و بیش از پنجاههزار سرباز آمریکایی برای کشف سلاحهای هستهای به تهران حمله خواهند کرد (از بیبیسی، بهنقل از مانیب)
دوری در ویکیپدیا زدم. این اولینباری نیست که یک بازی کامپیوتری در ایران میگذرد. نسخههای مختلف Prince of Persia، گرشاسب، عصر پهلوانان، نجات بندر، و عملیات ویژهی ۸۵ قبل از این به بازار آمدهبودند. این دوتای آخر روایتشان از نقطهی برعکس ِ Battlefield 3 است.
سوال مهم این است؛ آیا Battlefield 3 «آمادهکردن افکار عمومی برای جنگ علیه ایران» است؟ در این شکی نیست که انتخاب ایران بهعنوان محل وقوع جنگ تصادفی نیست. مثلا ندیدهایم یکی از شرکتهای معظم بازیسازی محصولی بیرون بدهد که به جستوجو بهدنبال کلاهکهای هستهای در فرانسه یا اسراییل بپردازد. اما این لزوما بهانهی خوبی برای رسیدن به نتیجهگیری بالا نیست. نه وزارت دفاع آمریکا صاحب یا سهامدار در EA، شرکت توسعهدهندهی Battlefield 3، است و نه اساسا درگیر کردن ِ جوانکهای تشنهی بازیهای کامپیوتری، استراتژی مناسبی برای «آمادهکردن افکار عمومی» برای یک جنگ است. اگر این جوانکها «افکار عمومی» بودند الان لابد xkcd هم میکلآنژ ِ قرن ۲۱ام بود.
اینکه این بازی، و نظایرش، باعث رضایت اهل ِ قدرت میشود چیزی است که حرفش را میشود زد. اینکه پنتاگون هواپیمای عمودپرداز ِ بدنامش را برای نمایش به هالیوود میفرستد هم ادعایی است که برایش میشود سند و مدرک آورد. اما کلیگوییهایی مثل اینکه یک بازی قرار است نقش روابطعمومی یک ماشین نظامی را ایفا کند همان اندازه که هیجانانگیز است بیربط هم هست. سادهانگاری دربارهی روابط در دنیای پیچیدهی امروز حتما میتواند به کشفیات شگفتانگیزی منتهی شود. این نظریههای بدیع بیشتر از هرچیزی پناهگاهی دم ِ دستی برای تقلیل ِ پیچیدگیها به روایتهای سادهی آسانفهم هستند. در نادقیقی چنین روایتهایی شکی نداریم.
پسنوشت – این دو مطلب واکنش به این نوشته هستند،
لیموناسیون – Battlefield 3: در مورد هم آوا نشدن با جنگافروزی بنویسیم
اینکه تأثیرات این بازی بر روی افکار عمومی علتِ ساخت اینگونه بازیهاست یا معلولِ آن٬ بماند. شاید هیچ توطئهای در کار نباشد. ولی گمان میکنم طبیعیتر این باشد که ایرانیان از اینکه کشتهشدنشان٬ یا اشغال شهرشان به بازی گرفته شود ناخشنود باشند و به آن اعتراض کنند. حتی اگر هیچ توطئهای هم در کار نباشد. و هر چند که این بازی تماماً هم در ایران نمیگذرد.
… (کمانگیر) همان کسی است که روزی گفت: «در مورد همآوا نشدن با خشونت بنویسیم». امروز از او دعوت میکنم که: بیایید در مورد هم آوا نشدن با جنگافروزی بنویسیم.
اسد زمینی – آرشهای دیروز و آرشهای امروز؟
من به آرش خرده نمیگیرم که چرا نمیداند “بازیهای کامپیوتری” پیش از آمدن به بازار باید “مجوز” بگیرند. شاید حتی به فکرش نرسیده که مثلا اگر در همین بازی سربازان آمریکایی پاریس را اشغال میکردند و فرانسویها را در خیابان شکار میکردند، مجوز نمیگرفت. ولی آرش میتوانست حدس بزند که اگر چنین بازیی مجوز میگرفت، آن وقت شهروند عادی فرانسه به این موضوع اعتراض میکرد. چنین اعتراضی وظیفه اخلاقی شهروندان است.
من هم دور از ایران هستم. اما هیجاناتم بی تردید از شما داغتر است. مثل شما نیستم که در فاصله هزاران کیلومتری از ایران بنشینم و خیلی خونسرد بدون این که در «دام واضحات هیجان انگیز» بیافتم بگویم:
«آیا حمله نظامی به ایران خیلی چیز بدیه؟ مسلما در یک حمله آدمهای زیادی کشته می شن که ربطی به ماجرا ندارن. نسلی نابود می شه در اثر حمله. اما مگه جمهوری اسلامی چند نسل رو نابود نکرده؟ چه فرقی می کنه با کراک و تصادف و گرسنگی کشته بشیم یا با موشک؟».
چه کسی دارد پیچیدگی ها را به روایات آسان فهم تبدیل می کند؟
دوم این که:
این که این بازی را منحصر به «جوانکهای تشنهی بازیهای کامپیوتری» (همونها که به قول بی بی سی: می خوان اینور برن اونور برن) می کنید، تحمیق است. علاقه به این بازی ها بین بزرگسالان هم کم نیست.
می نویسید:
«کلیگوییهایی مثل اینکه یک بازی قرار است نقش روابطعمومی یک ماشین نظامی را ایفا کند …».
این کلی گویی از دهان شما خارج شده است.
هیچ کس ادعا نمی کند که یک بازی نقش روابط عمومی یک ماشین نظامی را ایفا می کند.
اما می شود گفت این بازی در Public relations نقش ایفا می کند. بخشی از آن است.
یک PR حرفه ای هیچوقت یک نسخه یکسان برای «همه» نمی پیچد، بلکه گوناگونی مخاطبان و گروه های اجتماعی را در نظر می گیرد.
کمانگیر – مانی جان اصرار داری مداوم یک نوشتهی قدیمی رو از زمان و مکان خودش بیرون بیاری و نابهجا استفاده کنی؟
[…] […]
سیستم پیچیده است، در اینکه کسی در بالا ننشسته که نقشه بکشد که بازی در کجا بگذرد شکی نیست، اینکه روابطی بین شرکت های سازنده ی بازی و پنتاگون نیست واضح نیست، ولی حتی اگر درست باشد نکنه این است که یک روایت و ایدولوژی مشترک بینشان وجود دارد. ایدولوژی ای که در آن ایران بد و آمریکا خوب است. پیشنهاد می کنم تحلیل های فرانسوی در مورد نحوه ی تاثیر گذاری رسانه ها و کاربری آنها توسط ساختار قدرت را بیشتر بخوانی. بازی های کامپیوتری نوع جدیدی از رسانه هستند. اگر این ساختار قدرت در کارتون ها و فیلم ها و اخبار تاثیر می گذارد در بازی های کامپیوتری هم تاثیر دارد. به عنوان مثال، سعی کن بازی بسازی که در آن فلسطینیان کشورشان را با مبارزه از دست اسرائیل نجات می دهند. نحوه ی برخورد ساختار قدرت در جلوگیری از موفقیت چنین اثری را خواهی دید.
این خیلی ساده نگری است اگه فکر میکنی که هیچ ارتباطی بین سیاست یک کشور و رسانههای عمومی اون کشور (که شامل بازیهای کامپیوتری میشه) وجود نداره. درسته که تئوری توطئه هم ممکنه ۱۰۰% درست نباشه، ولی واقعیت یجایی بین اون ساده نگری صددرصدی مورد نظر شما و تئوری توطئه میافته، و چون اون بین میفته، دیگه نمیشه اونو “غیر عمدی” فرض کرد چون بقول خودمون میشه گفت که “نیتش پاک نیست”. اصلان کشورهایی مثل آمریکا یا انگلیس که منافع متعددی در نقاط مختلف جهان دارند، نمیتونند ساده نگار باشند. برای مثل یه توجهی به اخبار ویکیلیکس بکن که چگونه حتا کوچکترین تغییر وضعیت درمورد یه کشور یا حتا کوچکترین صحبت یه مقام سیاسی یه کشور مورد توجه و تحلیل دیپلماتهای آمریکا یا اروپایی قرار میگیره.
یه نمونه دیگه که میشه مثال آورد وجود “مدیا واتچ داگ” یا “گروههایی بررسی رسانهای” تو خود آمریکا و کانادا هست که محتویات هر فیلم، برنامه تلویزیونی، بازی کامپیوتری رو به دقت تحلیل میکنه و بر اساس محتوای اون برنامه، اونو بر اساس محتوا، ساعت پخش و مخاطب طبقه بندی میکنه و رسانه موظف هستند که مطابق این طبقه بندی اون برنامه رو پخش کنند.
بطور ساده میشه گفت که دولتها به صورت مستقیم نظرشون رو با استفاده از این “واتچ داگ”ها (مثل اف.سی.سی. تو آمریکا) منعکس میکنند و اون “واتچ داگ”ها هم کلیه رسانهها را (شامل بازیهای کامپیوتری هم میشه) رو کنترل میکنند و رسانهها هم باید این روابط و مقررات رو در نظر بگیرند.
حالا اینا اومدن دارند در مورد یه کشوری که بوی جنگ میده (ایران) یه بازی جنگی ساختند که توش کشتار دشمن (ایرانی ها) و پیدا کردن سلاح اتمی (که هنوز وجودش برا هیچ کس محرز نشده) میشه هدف یکی از پر طرفدارترین بازی ها. به این میگند آماده سازی افکار عمومی. مثل همون موقع که میگفتند عراق سلاحهایی شیمیایی داره و تمام مدت تو رسانهها درمورد شواهد و قراین صدرصد اون بحث میشد، آن موقع هم خیلی ساده میشد دید که اینها فقط برای آماده سازی افکار عمومی داره پخش میشه، (آن موقعه شما اینجا نبودی نمیدونی چه خبر بود).
کمانگیر جان، این خیلی واضح هست که شما تمایلات خیلی دسته راستی داری، ولی اگه میخوای تو زمینه رسانه کار کنی بطور کلی بد نیست یکم به خودت زنگ تفریح بدی و کتابهای مستقل تر (مثلا کتابهای نوآم چامسکی) رو یه مروری بکنی اون وقت خواهی دید که مظلوم فرض کردن آمریکا و اسراییل هم آنقدرها ساده نیست.
به دو نکته دوست دارم اشاره کنم:
اول این که مخاطب این بازیها دو دسته هستند.یکی تینایجرها و دیگری گروه بزرگسالی که بهخاطر نبود انگیزه ترقی اجتماعی،نداشتن روابط اجتماعی و نداشتن تشخص «نرمال» بودن در جامعه همواره از سوی بخش عمده و مرکزی مردم تحقیر میشوند.شوخیهایی در مورد این بخش از جامعه است مثل اینکه «طرف هنوز با مامانش زندگی میکنه» یا «تا به حال دوستدختر نداشته».مخلص کلام،همان طور که در فرهنگ عامه و برنامههای تلویزیونیشان به وضوح شنیده و دیده میشود،اینها را Geek میخوانند.این دو بخش از جامعه هرگز به طور مستقیم در مسائل سیاسی و اجتماعی تاثیر ندارند و اصولاً پناه بردنشان به بازیهای کامپیوتری و کمیکها و خرده فرهنگها،اگر به طور مستقیم معنایش ضدیت با جامعه و دولت مرکزی نباشد حتماً نشان از بدبینی(Cynicism) و دوری جستن از جامعه را در خود دارد.
دوم اینکه موضعگیری اینگونه در مورد بازی Battlefield مرا به یاد ماجرای فیلم ۳۰۰ میاندازد.همانطور که در آنجا هم به جای اینکه مسالهای اخلاقی و انسانی محل بحث باشد فقط ایرانی بودن مساله شده بود در اینجا هم کسی به رویکرد عمومی این بازیها توجهی ندارد که اصولاً جنگ و تنشهای سیاسی را از هرگونه مفهوم انسانی خارج میکنند و همهی اینها فقط بهانهای است برای جذابیت بیشتر در کشتن و ویرانگری.چه فرقی میکند که آدم بد ماجرا ایرانی باشد یا یک نازی.کسی که دکمهی شلیک را میزند به دنبال اثبات عقیده یا ایدئولوژی خاصی نیست؛اتفاقاً برعکس هربار که مخ یکی از سربازها را نشانه میرود دارد به همه چیز میخندد(تجربهی شخصی که من دارم Player این بازیها همیشه در حال حرف زدن بلند بلند و تمسخر جدیت آدمهای بازی است).من نسخهای از بازی Call of Duty را دارم که در آن شخصیت اصلی تحت شکنجه نیروهای خودی ماجرای ماموریتش از سوی دولت آمریکا برای ترور فیدل کاسترو را به یاد میآورد.چه طور ایرانیها از آن بازی استقبال میکنند و یکباره در مقابل اینیکی موضعگیری؟نظر تئوریسینهای توطئه در مورد سری بازیهای Grand Theft Auto چیست؟آیا تظاهرکنندگان والاستریت و یا شورشیان لندن با آن بازیها شستشوی مغزی شدهاند؟
این تئوریها سادهانگارانه است و البته بسیار جذاب و پرمخاطب.ولی واقعیت این است که اتفاقاً همین بازیها هم از درون تئوریهای توطئه شکل میگیرند و این سیکل خیلی احمقانهای است.
“اول این که مخاطب این بازیها دو دسته هستند.یکی تینایجرها و دیگری گروه بزرگسالی که بهخاطر نبود انگیزه ترقی اجتماعی،نداشتن روابط اجتماعی و نداشتن تشخص «نرمال» بودن در جامعه همواره از سوی بخش عمده و مرکزی مردم تحقیر میشوند.شوخیهایی در مورد این بخش از جامعه است مثل اینکه «طرف هنوز با مامانش زندگی میکنه» یا «تا به حال دوستدختر نداشته»….
علیرضا جان , اتفاقا به نکات جالبی اشاره کردی، “تینجر ها”… و همین “تینجر”هایی که با مامانشون زندگی میکنند، و یا تاحالا دوست دختر نداشتند و و و، همونهایی هستند که قسمت پایین تر “ای.کیو تست” رو تشکیل میدن و این گروه بزرگترین گروه تشکیل دهنده “سرباز پیاده” و “پاتریوت”های ارتش آمریکا هست که حاضرن که برای پیدا کردن هویت، به خدمت “مقدس” سربازی مشرف و به عراق و بقیه بقات درحال جنگ اعزام شوند… این جوانان بدون هویت دارای آیکیو پایینتر از سطح کالج و شغل دأیم، بهترین هدف برای شستشو مغزی هستند چون سریع جذب شعارهایی مثل “دفاع از کشور”، “جنب با تروریسم” و “وطن پرستی” میشوند. اگه به جنگ ایرانعراق و نقش بسیجیها توجه کنی میبینی که همون بسیجی “عشق شهادت” فرق زیادی با با “تینجر بدون هویت” نداره، حالا یکیشون با “نوحه آهنگران” و عشق وصال به حوری ذهنش شستشو میشه و رو میدان مین میره، اون “تینجر آمریکایی عشق وطن” به عشق هویت و دوست دختر و یه حقوق کم، با “بازی پاتریوتی کامپیوتری” ذهنش شستشو میشه و میره عراق (یا ایران) بجنگه… تا حالا دقت کردی که بیشتر آمریکایی که تو عراق کشته شدن، اسم فامیلی لاتین دارند؟
من نمی فهمم که چرا اغلب کسانی که به یکباره در مقابل پدیده های این چنینی موضع گیری می کنند و این را نشانه ای از توطئه و یا زمینه چینی برای آن میدانند، به نتایجی که از توطئه های قبلی حاصل شد (مثل فیلم سیصد که اینهمه سر و صدا کرد و بعد هم به بوته فراموشی سپرده شد) توجه نمی کنند؟ شاید هم فکر می کنند بخاطر موضع گیری آنها بوده که توطئه قبلی خنثی شده و دیگر اثری ندارد؟
چرا فکر نمی کنید با توجه به این که زمینه کاملاً فراهم بوده یک شرکت تجاری از این آب گل آلود ماهی گرفته که البته در دنیای بیرحم سرمایه داری چیز عجیبی نیست؟ در این مورد خاص تمامی مواردی که اشاره شد محتمل است: احتمال وقوع زلزله ای عظیم در تهران، احتمال وجود سلاح هسته ای و احتمال حمله ی نظامی به ایران. براین مبنا در واقع زمینه از قبل فراهم بوده که این شرکت سناریویی از ترکیب همه این موارد بسازد و فضایی نزدیک به واقع که فعلا در دنیای بازیهای کامپیوتری محبوب است خلق کند که به فروش بیشتر دست بیابد.
نمونه هایی از این دست هم قبل از این فراوان بوده است، اما خیلی از ایرانیها بخاطر توهم خودبزرگ بینشان که فکر می کنند در مرکز جهان هستند به بقیه موارد توجهی ندارند و در اون موارد فقط بازیشان را می کنند یا مثلا فیلمش را می بینند بدون اینکه نگران توطئه های پشت پرده در مورد کشورها یا ملتهای دیگر باشند. در زمان جنگ سرد بیشتر داستانها و فیلمهای اکشن و جاسوسی درباره روسها و یا در کشورهای کمونیستی رخ می داد. یا در بازیهای کامپیوتری بارها چین و کوبا و کره شمالی مورد هدف بوده اند.
طبعاً وقتی در خیلی از زمینه ها در موضع ضعف هستیم طرف مقابل یا رقیب در وادی جهانی از این ضعف نهایت استفاده را می برد. اگر مثلا صنعت بازی کامپیوتری در ایران قدرتمند بود آیا سناریوهایی که تهیه می شد غیر از اینها بود؟
[…] بازی است. به عنوان مثال دوست خوبم کمانگیر در این باره میگوید: نه وزارت دفاع آمریکا صاحب یا سهامدار در EA، شرکت […]
سلام خدمت دوستان خوبم
در کلام اول میخوام به حرف اون دوستم خرده بگیرم که میگه چه فرقی میکنه جون یک ایرانی توسط موشک آمریکایی گرفته بشه یا حکومت جمهوری اسلامی
میشه اینطور فرض کرد که تصادفات تمام عامل اون حکومت بوده؟
پس عامل تصادفات در امریکا مردم هستند درسته؟
در یک کلام :موشک آمریکایی حکومت جمهوری اسلامی؟
در این مورد ادامه نمیدم قضاوت با شما
در مورد فیلم ۳۰۰ اون یک پروژه بزرگ بود که الان هم داره ادامه پیدا میکنه
اگه متوجه منظورم نشدین میتونین دقت کنین به تفکراتی که جدید میبینیم مثل نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران!
یا اینکه در ۱۳ رجب یکی بیاد بگه مردم چه عرب پرست شدن و اسلام دین عرب ها و اینجور تفکرات
موجی که اسلام رو مقابل ایران قرار میده و مجسمه فلان شاه ایرانی رو مقدس تر از مقدسات دوستان مسلمانمون میکنه
battlefield 3 ؟ من میگم خیلی غیر طبیعی نیست که بگیم جنگ نزدیکه
ولی مهم این نیست اینا رو فراموش کنین .. میدونین چرا؟ مهم اینه که جنگ که شد حاضری بجنگی یا تسلیم میشی؟
یا فرار میکنی که زنده بمونی؟
[…] واینجا و اینجا میتوانید نظر وبلاگ نویسان دیگر را در رابطه با […]
این مقاله عالی از Derek Gregory در اپن دموکراسی را حتماً بخوانید. درباره همین موضوع است. درباره نوع جدید بمباران آمریکایی. نوع جدیدی از جنگ که شبیه بازی است و چقدر در محو کردن هرگونه ترحم و انسانیت موثر.
http://www.opendemocracy.net/derek-gregory/american-way-of-bombing
سلام دوست عزیز. با عرض پوزش میخواستم ضمن تشکر از اینکه به مطلب من لینک دادید درخواست کنم که آدرس مطلب رو عوض کنید. چون به دلیلی تصمیم گرفتم ساختار آدرس مطالب وبلاگم رو عوض کنم. با تاریخ شمسی در آدرس وردپرس برام پینگبک نمیفرستاد. الان مطلبم آدرسش شده این:
http://blog.lemonasion.com/2011/11/bf3/
با تشکر