نابینایی دربرابر فاجعه بهمثابهی یک مکانیزم دفاعی
توسط کمانگیر در روز ۲۶ خرداد ۱۳۹۰خرداد ۲۶
شنبهی هفتهی قبل یک گروه چند ده نفره، که اغلب ایرانی بودند، در پیادهروی جلوی موزهی ROM در تورنتو تصاویر زندانیان و قربانیان حوادث اخیر در ایران را در سکوت سردست گرفتند. برنامه توسط عفوبینالملل ترتیب دادهشده بود و فراخوان عمومی برای آن فرستاده نشده بود. من از برگزارکنندگان این گردهمآیی نبودم اما تصور میکنم برای برگزاری مراسم بزرگتر احتیاج به هماهنگی با پلیس و شهرداری هست. با بهاره از بچهها عکس گرفتیم که اینجا و اینجا گذاشتیم و عکسها جاهای مختلف منتشر شد.
وبلاگنویسی روی عکسها یادداشت گذاشت،
تصور کنید این مراسم در تورنتو هست و کلی هم ایرانی در اونجا داریم. هیچ خطری هم تهدیدشون نمیکنه ، در اطلاعرسانی هم آزادن، اونوقت تعداد شرکت کنندگان اینقدر ناچیزه!
اونوقت همینها میان اینترنت و از پشت کامپیوتر بقیه رو دعوت به تظاهرات خیابانی می کنن!!
من مطمئن نیستم عکاس این تصاویر یا برگزارکنندگان این مراسم کسی را به تظاهرات خیابانی دعوت کردهباشند یا نه، و مساله هم این نیست. چیزی که برای من دردناک است این است که نویسنده میگوید «تصور کنید این مراسم در تورنتو هست و کلی هم ایرانی در اونجا داریم. هیچ خطری هم تهدیدشون نمیکنه، در اطلاعرسانی هم آزادن، … » و همچنان ادامه میدهد. من اینطور میبینم؛ کسی دارد میگوید «مراسم در تورنتو برگزار میشود که کسی با چوب آدمها را نمیزند و زندانیشان نمیکند که بعد بصورت مشکوکی در زندان فوت کنند/کشتهشوند» و میتواند ادامهبدهد.
وبلاگنویس عزیز! قرار بر این است که خطری کسی را که دارد تظاهرات مسالمتآمیز میکند تهدید نکند و مردم برای اطلاعرسانی برای چنین تظاهراتی آزاد باشند. وقتی جز این است، من و تو باید بپرسیم چرا کسی مردم را تهدید میکند و چرا اطلاعرسانی آزاد نیست. من با تو موافقم که وقتی کسی در تورنتو نشسته و شهروند تهرانی را به خیابان میفرستد یک جای کار میلنگد، اما بقیهی حرفت را نمیفهمم. شهروند ایرانی اگر تظاهرات مسالمتآمیز کند تهدید میشود و حق اطلاعرسانی برای آن ندارد و به زندان میافتد و در زندان بصورت مشکوکی فوت میکند/کشته میشود. این اتفاقات آنقدر مهم هستند که من صادقانه نمیدانم چطور میشود کسی از روی این فاجعه بپرد و دربارهی تعداد جمعیت شرکتکننده در مراسم تورنتو سوال کند و همزمان هم تلویحا تایید کند که احتمالا در ایران چند نفر شهروند نمیتوانند عکس کسی که ماههاست با وضعیت قانونی سوالبرانگیز پشت میلههاست سر دست بگیرند.
مدتی است فکر میکنم در وضعیتی که در آن هستیم سختترین موقعیت مال کسی است که میخواهد به همدلی با دیکتاتور ادامهبدهد و مجبور است پله پله پایینتر برود.
ممنون. نگاه خوبی بود.
گذشته از این که متن این نظر چه معنی ای دارد، من فکر میکنم سوال “چرا کم آمدند؟” کمی ایراد انتخاب کلمات برای تیتر خبر هم بود. مراسم قرار نبود “گردهمآیی” باشد. کما اینکه تا جایی که من خبر دارم بچه های امنستی دو شب قبل از مراسم داشتند فکر میکردند که اگر تعداد حاضرین بیشتر از حد انتظار (۲۰ یا ۳۰ نفر) شد، دو دسته بشوند و بقیه را به مکان دیگری از شهر بفرستند.
قضیه خیلی آوردن سیاهی لشکر با اتوبوس و سرو ساندیس نبود. قضیه جلب توجه عابرین پیاده به یک روش خلاق برای اطلاع رسانی شرایط زندانیان و کشته شدگان در ایران بود.
کمانگیر عزیز،
واقعا شرم آور است که عده ای چشمان خود را بر روی ظلم هایی که حکومت اسلامی در حال انجام آنها است میبندد و تلاش میکنند تا یا آنها را نبیند و به آنها عکس العمل نشان ندهد یا اینکه اساسا حقایق را وارونه جلوه دهند! همانطور که در متن هم به درستی اشاره شده، موضوع قابل توجه آن است که چگونه است که فردی به ریزترین مسائل مخالفان حاکمیت از جمله تعداد حاضرین در یک تجمع آگاهی رسانی در شهر تورونتو توجه میکند و به آن میپردازد ولی به علت و چرایی برخورد قهرآمیز حاکمیت با حرکت های خود جوش و اعتراض های مسالمت آمیز مردم داخل ایران توجه نمیکند و چشم فرو میبندد! به نظر من از ۲ حالت خارج نیست؛ چنین شخصی یا خود را به حماقت زده یا اینکه اساسا خود مزدور حکومت است، آنها را همراهی میکند یا منافع خود را در سکوت و عدم اعتراض میبیند! البته با توجه به نوشته های خانم زهرا اچ بی، گزینه آخر بسیار محتملتر به نظر میرسد!
ارادتمند.