کتاب: روزگار زاغزنی
توسط کمانگیر در روز 16 نوامبر 2010نوامبر 16
خواندن The Peep Diaries را حدود سه هفته پیش، بعد از اینکه در BMV پیدایش کردم، شروعکردم. روی جلد، کتاب اینطور معرفی شدهبود،
چطور یاد میگیریم که از تماشای خود و همسایگانمان لذت ببریم.
این اما توضیح کاملی از همهی محتوای این کتاب نیست.
چند صفحهی کتاب را تصادفی در کتابفروشی خواندم. موضوع جالب بهنظر میرسید: حریم شخصی در روزگار شبکههای اجتماعی و بررسی روابط و رفتارهای کاربران در این شبکهها. این مساله بهسرعت توجهم را جلب کرد که نویسنده فقط به مثال واضحتر ِ فیسبوک و شبکهی کلاسیک ِ مایاسپیس اشاره نمیکند و مثلا حتی از فرندفید هم نام میبرد. برداشتم این بود که با کتابی طرف هستم که پشتش تحقیق خوبی قرار دارد.
خیلی زود فهمیدم که نویسنده اتفاقا ساکن تورنتو است. اینطور شد که تماس گرفتم و قرار گذاشتیم که حرف بزنیم. توضیح دادم که کتابش خواندنی است و ایدههای بسیار خوبی دارد که ذهنت را درگیر میکند، اما همزمان، و همین مساله نکتهی جالبی است، تحلیلهای The Peep Diaries دربارهی بخشهای بزرگی از وبلاگستان فارسی چندان کاربردی ندارند. قرار گذاشتیم که بیشتر حرف بزنیم که نتیجهاش را همینجا خواهم نوشت. دربارهی ترجمهی کتاب به فارسی هم حرف زدیم که آگهی گودری دادم و رفقایی اعلام آمادگی کردند، اما هنوز باید دربارهی جزییات حرف بزنیم.
در همان آگهی ِ گودری رفیقی گفت که یک کار مهم ترجمهی عنوان کتاب است. Peeping Tom مردی بود که بانو گودیوا را در اسبسواری عریانش از میان شهر نگاه کرد و کور شد، یا جانش را از دست داد. بانو برای طلب بخشش رعیت از شوهرش سوار اسب شده بود و قرار نبود کسی نگاه کند، اما تام نگاه کرد و اصطلاح Peeping Tom در قرن ۱۱ پیدا شد. حالا مسالهی مهم این بود که باید Peep را چطور ترجمهکنیم که مشکل را دو روز پیش معاون مبارزه با جرایم رایانهای پلیس آگاهی در مصاحبه با فارس نیوز حل کرد: «شهروندان مراقب زاغزنهای الکترونیکی باشند». اهل فن توضیح بدهند که زاغزن چقدر ترجمهی خوبی برای Peep است.
اینجا ترجمهی بخش کوتاهی از کتاب را میخوانید،
در این روزگار، همهی ما، آزاد از قیدهای فرهنگی، زاغزنی میکنیم. دولت، شرکتها، دوستان و خانواده به ما میگویند، و هریک دلایل خود را دارند، که این کاملا مسالهای عادی است که از بالای دیوار زاغ همسایه را بزنیم، بخصوص اگر آنچه همسایه مشغول آن است به نحوی رسواییآور باشد، یا کسی درحال گفتن ناسزایی باشد، یا قضیه بهنحوی به دردسری ختم شود یا سکسی باشد. نکتهی مهم این است که آنچه اتفاق میافتد باید آنقدر جذاب باشد که میلیونها نفر به تماشای آن علاقه داشتهباشند. اما در همین زمان همسایه به کاری که میکند مشغول است دقیقا به این دلیل که میداند که کسی در حال تماشای او است. همانطور که ما با ارادهی شخصی زاغ میزنیم، همسایه هم با ارادهی شخصی نقشش را ایفا میکند. کسی اینجا کسی را به کاری مجبور نمیکند. زاغزن (ما) و کسی که زاغش را میزنیم (ما) دو گروه هستند که در یک هارمونی سایبرنتیکی حول هم میچرخند؛ هر یک دیگری را تشویق میکند و هیچکسی لحظهای درنگ نمیکند که از خودش بپرسد «چه اتفاقی در حال افتادن است و چرا» – فصل اول «مقدمهای بر فرهنگ زاغزنی» – صفحهی ۱۹
یک مستند برمبنای محتوای کتاب، و وبلاگی که نویسنده به همین نام مینویسد، درحال ساخت است. اینجا تریلر این مستند را میبینید. توضیح بیشتر دربارهی کتاب را در این ویدیو ببینید (هشدار: در ویدیو چند ثانیهی +۱۸ وجود دارد).
چش چرون (چشم چران) جه طوره؟
مرسی از معرفی این کتاب خیلی دنبال مطلبی با این مضمون بودم.
geminikoli.wordpress.com