نیمه ی پرشونده ی لیوان – یک مساله ی ساده و یک جواب نه چندان ساده
توسط کمانگیر در روز 8 فوریه 2010فوریه 8
قضیه ی اساسی این است: برای مساله های ساده ای جوابهای ساده ای وجود دارد که در شرایط عملی صرفا ساده انگارانه و نادرست هستند. این به نظرم نکته ی جالبی است و یک هشدار بزرگ که حداقل برای مساله های بزرگ نسخه های ساده نپیچیم.
لیوانی را زیر شیر آب می گیریم تا پر شود. مساله این است: چقدر طول می کشد که لیوان پر شود؟
فرض کنیم حجم لیوان V است و خروجی آب شیر w است. واحد حجم را سانتی متر مکعب می گیریم و واحد خروجی آب را سانتی متر مکعب در ثانیه. بنابراین احتمالا حدس اول ما این است که زمانی که طول می کشد که لیوان پر شود V/w ثانیه است. همه ی موضوع این نوشته این است که این جواب لزوما در همه ی شرایط درست نیست.
فرض کنیم شیر را از حالت بسته کم کم باز می کنیم. تا زمانی که خروجی شیر به میزان خاصی برسد، رابطه ی t=V/w درست است. اما کم کم که شیر را بیشتر باز می کنیم، آب ِ درون لیوان حرکت شدیدتری پیدا می کند و پرکردن لیوان سخت تر می شود. همین حالا می توانید امتحان کنید: اگر واقعا مهم است که لیوان پر شود استراتژی خوب این است که شیر را زیاد باز کنید و بعد کم کم آن را ببندید. اینجا فرض می کنیم قرار است شیربا خروجی تعیین شده ی w باز شود و روی همین خروجی تا زمان بسته شدن ثابت بماند. بنابراین با زیاد شدن خروجی آب، از یک میزان قابل اندازه گیری به بعد، زمان پر شدن لیوان اتفاقا بالا می رود. حالا فرض کنیم خروجی شیر آب را همچنان زیاد می کنیم. یا اینطور بگوییم، فرض کنیم w به سمت بی نهایت میل می کند. لحظه ای هست که در آن لیوان می شکند و این یعنی زمان پر شدن لیوان هم به بی نهایت میل می کند.
در شکل پایین منحنی خط چین وضعیت ساده شده ی t=V/w و منحنی پررنگ نمایشی از وضعیتی که در عمل رخ می دهد را نشان می دهد.
خلاصه کنیم: لزوما با زیاد شدن خروجی شیر آب، لیوان سریع تر پر نمی شود: وقتی خروجی شیر آب از میزان خاصی بیشتر باشد آب درون لیوان به چرخش می افتد و زمان پر شدن به جای کمتر شدن بیشتر می شود. همینطوربا خیلی زیاد شدن ِ خروجی ِ آب، لیوان می شکند و عملا هرگز پر نمی شود.
یادمه در ایام دبستان یه بار یه مسئلهای به ما دادن با این مضمون که استخری داریم و دریچه زیرش را برمیداریم تا آبش خالی بشه، اگه در هر ثانیه اینقدر متر مکعب خارج بشه، چقدر طول میکشه، کلا خالی بشه! از اونجا که سابقه بازیهای کودکانه (آببازی) داشتم، به معلم گقتم که اون چنان که به نظر میرسه، مسئله ساده نیست! یعنی وقتی استخر پره، آب سریعتر خالی میشه، بعد به تدریج خروج آب کند میشه، تازه آخرش هم یه مکش خاصی داریم و ممکنه آب اون آخرا دوباره با یه جرین گردابی سریعتر بشه، خروجش!!! یه حس تجربی! که البته اصلا مورد استقبال معلم قرار نگرفت. اینم یه خاطره!
اما به سبک و سیاق پست نوشتن در این روز و روزگار که از هر چی تفسیر سیاسی میشه، آیا غرضی از این پست داشتین؟؟
این مسئله خالی کردن آب استخر را هم اگه میشه ببرسی کن، حدس میزنم، کسی باید از دید فیزیکی بررسیاش کرده باشه و متغیرهای مختلف را محاسبه کرده باشه!!
کمانگیر: آهان. این شد سوال خوب. چاکریم. :))
از ۲۲ خرداد به راه افتادیم در ۲۲ بهمن به آزادی خواهیم رسید.
بهمن، نبرد نهایی یا حداقل نبردی سرنوشت ساز است. افکار عمومی جهان همراه جنبش سبز است و دیگر همگان فهمیدهاند مردم ایران هیچ سنخیتی با حکومتی که برآنان فرمان میراند ندارد. ۲۲ بهمن مردم هرچقدر باشکوهتر به خیابانها بیایند حفاظ امنیتی بالاتری برای خود ایجاد میکنند و جلوی خشونت جمهوری اسلامی را خواهند گرفت. حاکمان ایران دیگر زمان برای کش دادن ماجرا ندارند درواقع فرصتشان خیلی وقت است به پایان رسیده است. این آخرین گام و سرنوشتسازترین گامی است که مردم ایران برای رسیدن به آزادی و زندگی شرافتمند انسانی باید بردارند. این گام هرچقدر استوارتر و بلندتر برداشته شود سرنوشت بهتری برایشان رقم خواهد خورد. اکنون همهی ما آرشی هستیم با تیری در کمان که هر چقدر این تیر بلندتر بپرد.
ما شایستهی زندگی بسیار بهتری هستیم نکبتی که پیرامونمان را گرفته است در شان و حد و اندازهی تاریخ و فرهنگ و میزان رشد اجتماعیمان نیست. در صد سال گذشته از مشروطه تا کنون داریم برای آزادی و حق تعیین سرنوشت و عدالت اجتماعی مبارزه میکنیم و اکنون افق روشنی در پیش چشممان گشوده شده است. پیرهایمان برای خاطر جوانانمان و جوانانمان برای تدارک دید سالها خوش پایانی برای پیرانمان روز ۲۲ بهمن به خیابان میآیند و ارداهی خود را برای داشتن زندگی بهتر در دنیایی بهتر به نمایش میگذارند. نه فقط برای خود که برای سعادت نوزاد دشمنمان به خیابان میآییم.
هرچند مثال قشنگی بود اما همچنان معتقدم تحلیل مسائل اجتماعی از دریچه علوم تجربی و مهندسی، هزینه های سنگینی روی جامعه و مردم خواهد گذاشت. والله!
این ازون مسایلیه که مهندسای شیمی تو لیسانس حلش می کنند. درس اصلی هم موازنه چرم و انرژی. الان که اینو نوشتی هم برام بیش با افتاده بود. کلاس نمی ذارم اما برو بچه های کامبوتری خیلی کم با مسایل فیزیکی درگیرند که شما فکر کنم خیلی بیشتر هستی. راستی تو لینوکس حرف p کجای کی بورده؟