روزانه: شهر ملنگ و باقی قضایا
توسط کمانگیر در روز 9 مه 2009مه 9
اول) آسمان ِ خیلی آبی و خورشیدی که آن بالا جا خوش کرده است. می تواند حتی دما -۴۰ باشد، مهم نیست، وینیپگ است و روزهای آفتابیش.
صبح که بیدار شدم چند بار به ساعت نگاه کردم که کنار ۸:۳۰ نوشته am یا pm و باز هم نگاه کردم که یعنی مگر می شود؟ حالا تابلوی فروشگاه ِ صدقدم آنطرف تر را هم به زور می شود دید. تگرگ و باران و مه. و البته برای منی که در امنیت سقف ِ بالای بالکن ایستاده ام و دستم را دراز کرده ام که یک دانه ی تگرگ شکار کنم این همه می شود یک “ای بابا” و بعد نشستن اینجا و غر زدن.
اما پیشنهاد به نویسنده ی “شهر باریک” برای جلد بعد: با اضافه کردن ِ یک نقطه و بالاکشیدنشان می شود اسم خوبی برای تورنتو ساخت. و البته شبهای تورنتو از وینیپگ قشنگ تر است.
دوم) تورنتو را می شود شهرلاله ها هم اسم گذاشت. بیشتر متحیرم که هنوز تُک سرما درست و حسابی نشکسته اینهمه لاله از کجا آمده.
سوم) دیده ای هرازگاهی کسی پیدا می شود و پایان چیزی را اعلام می کند؟ مثلا چند صد سال (؟) پیش کسی ادعا کرد هرچه که می توانسته اختراع شود شده و کاری نمانده است*. دیدن دو مستند در جشنواره ی Hot Docs خوب بود برای اینکه تصویر ِ “من یک وبزی** هستم” را طوری از ذهنم بیرون بریزم که انگار هرگز چنین تصوری نداشته ام.
Another Perfect World شرح ِ زندگی خلایق، در جمعیت های میلیونی، در فضاهای آنلاین نظیر ِ ۲nd Life بود. تصور کن آدمی از فروختن ِ “حرکات ِ بدن در موقع بغل کردن ِ یک آدم” زندگی اش می گذرد، و خوب هم می گذرد. یا اینکه یکی در دوره های آموزشی شرکت می کند که برای جنگیدن در فضاهای مجازی آماده شود و البته سالی هم دوبرابر من و تو درآمد دارد.
این یکی تقدیم به همان رفیق ِ گل ِ وبزی.
چهارم) The Numbers Game را می خوانم. کتاب به اعداد و استفاده ها، و البته سواستفاده ها، از آنها می پردازد. چیزهایی مثل اینکه مثلا یک پنجم چقدر بزرگ است و یا یک میلیارد واقعا یعنی چقدر. ساندی تلگراف درمورد کتاب نوشته است،
مطالعه ی این کتاب لذتبخش باید برای هر کسی که اعداد را ارایه می دهد و یا مصرف می کند اجباری شود.
بیشتر در مورد این کتاب حرف می زنیم.
پنجم) این هم یک اسم دیگر برای تورنتو: “شهر ِ ملنگ”. هنوز نوشتن این پست تمام نشده آفتاب شروع کرد به درآمدن.
پا نوشت ها:
* خبر دارید گوینده ی جمله کیست؟
** این اصطلاح بشدت کپی رایت یک رفیق گل است.
آقا
الان که تورنتو هستی کجا کار میکنی؟ ببخشید که فضولی کردم.
کمانگیر: اختیار داری رفیق. اپسن کار می کنم.
سلام این جمله از شهردار نیویورک در حدود سا ل۱۹۹۰ می باشد والبته تا حدود ۱۰ سال بعد بیش از ۱۰ میلیون اختراع جدید فقط در امریکا ثبت شد.
http://en.wikipedia.org/wiki/Charles_H._Duell
سلام دوست عزیز. اینترنت ما تو ایران جدا جالبه. وبلاگ شما رو چند وقت یه بار میتونم باز کنم. این بار باز شد و کلی بهره بردم این موقع شب تو تهران.
راستی اگه میشه کمی از yonge خیابون بزرگ تورنتو بگو. این خیابون چقدر درازه؟ یعنی چقدر درازتر از ولیعصر؟
سلام
از شما دعوت می کنم تا وقت بزارید و برنامه مستند منطقه آزاد که از شبکه سوم سیما که در حدود ساعت ۱۰:۳۰ تا ۱۱:۱۵ شب به مدت ۱۰ تا۱۵ دقیقه یخش می شه رو نگاه کنید و ما رو از نظرات خود بهره مند کنید
منتظر نظرات شما هستیم
Arash jaan, I wrote about it long time ago:
http://binandeh.net/observer/2009/03/06/bbc-documentary-on-iran/