چشم در برابر چشم روش آدمیزاد نیست
توسط کمانگیر در روز 28 نوامبر 2008نوامبر 28
این پست به دعوت ِ حاجی کنزینگتون نوشته می شود،
دو روز از انتشار خبر قصاص یه خواستگار اسیدپاش به کوری هر دو چشم می گذره، ولی وبلاگستان بطرز مرموزی ساکته….یعنی بعضی ها آچمز شدند؟ اگه حکمو تایید کنند، به تایید قصاص متهم می شن و اگه نکنند، به لیبرالیسم افراطی؟
کور کردن یک آدمیزاد به دلیل رفتار وحشیانه اش را پذیرفتنی نمی دانم. نه به این دلیل که او حق ِ داشتن چشمانش را دارد (یا ندارد)، که به این دلیل که خطی باید بر حیطه ی اختیارات آدمیزاد گذاشت. اسید ریختن در چشم آدمیزاد وحشی گری است، مستقل از اینکه کسی که چشمش را قرار است از دست بدهد چه کرده است، دل شکسته است یا چشم کور کرده است.
اینطور ببینید، حضرت آقای حیوان می گوید،
من به خاطر اینکه نامزدش را دلزده کنم اسید پاشیدم تا آمنه برای همیشه زن من شود…. من می دانم که کارم زشت بوده اما نیتم خیر بوده است.
این چیزی است که باید از این رخداد ِ موهش برایمان بماند. که “نیتم خیر بود” می تواند جواز ِ خشونت باشد. این حادثه را در کتابهای درسی بگذاریم و به خودمان یادآوری کنیم، اگر زمانی برای خشونت ورزی دلیل “خوب”ی پیدا کردی خودت را به روانشناس نشان بده. این خشونت ورزی می تواند اسید ریختن روی “عشق”ت باشد یا عملیات “استشهادی”.
شما هم بنویسید و لینکتان را بفرستید اضافه کنیم.
از دیگران:
- ساحت: خشونت گر چه خوب نیست اما گاهی گریزی از اون نیست.
- بامدادی: “احساساتی شدن+خشونتگرایی” به کجا ختم خواهد شد؟
- رضا: چطور میشه یه انسان رو کور کرد و به اون شکل در آورد تا شاید آدم دلش خنک بشه و باعث بشه که طرف نره با یکی دیگه باشه.
- امیرانه: با آن ابله حقیر اسید پاش هر کاری کردید یادتان نرود با مروجین این خشونت سیاه در جامعه هم همان کار را بکنید لطفن!
- امین ثابتی: یک نکته در اینجا من را شدیدا اذیت میکند و آن جامعهای است …زن را وسیله قرار داده است و فکر میکند که زن یک کالا مانند ماشین یا هر چیز دیگری است که اگر مال کسی است (چه برای مدتی کوتاه و چه برای مدتی بلند)، آن زن باید برای همیشه مال او باشد!
- فرنگی: واکنش کامنت گذاران هلندی به حکم کور کردن جوان اسید پاش در ایران
- بلوط: دستگاه قضایی باید کمک کنه به آروم کردن جامعه نه اینکه خودش مجری خشونت بشه و فشار روانی جامعه رو- که کم هم نیست- بیشتر کنه.
- راه من: اگر قرار به خون در برابر خون بود، اگر قرار به خنک شدن دل بود، من خودم دست به کار میشدم. لااقل بعدها عذاب وجدان میگرفتم که چرا فکر نکرده و از روی خشم این کار را کردهام. نه اینکه برای فرار از عذاب وجدان، پس از کلی اندیشیدن و دادگاه رفتن، همان حکم اولیه را این بار به دستور من، تایید دادگاه و به دست شخص دیگری اجرا شده ببینم.
- شیما: و بهشت برین ما، سراسر پر از حوریکانی است، که دلخوش کنک مردان را، طاقتی نیاورده اند و آب در گلویشان پیداست.
طرف پیش خودش فکر می کنه، میرم تو صورتش اسید می پاشم، فوقش می گیرند زندانیم می کنند، فوقش جریمه نقدی می دم. اعدامم که نمی کنند. اگه قراره این زنم نشه، اصلن نمی خوام دیگه زن بگیرم، بقیه عمرم رو میرم زندان. اما اگه طرف پیش خودش لحظه ای فکر کنه که تو صورتم اسید می پاشند، دیگه جرات نمی کنه همچین کاری رو انجام بده. چشم در مقابل چشم، یک حق کاملا طبیعی هست. تو اگه دوست نداری، می تونی وقتی کسی چشمت رو از کاسه در آورد ببخشیش. اما اجازه نداری دیگران رو از حقشون محروم کنی.
کمانگیر: اولا، سلام، رسم رفاقت نیست می ری و پشت سرت رو نگاه نمی کنی. دوما، این که شما فرمودی از دید مجرم ه، تنها منظری نیست که ازش می شه به قضیه نگاه کرد. هست؟ سوما، چاکریم.
سلام رفیق. توی هر جرمی که رخ میده اولین صاحب حق قربانی هست، بعد غیره و غیره (نظیر جامعه و …). سوما، ما بیشتر.
کمانگیر: چاکریم. از قول کی می گی این رو؟ یعنی یک اصل حقوقی ه مثلا؟
از قول خودم.
کمانگیر: چاکریم. :))
به تیتر این بخش نگاه بکن:نظرات آدمیزادهایی مثل جنابعالی
کمانگیر: راست میگی ها.
نظر پست شد در وبلاگم. http://saahat.wordpress.com
دیدم شاید حوصلهاش نباشد که در یک پست مستقل بخواهم بنویسم. من قبلا در مورد خیلی از برخوردها و اعدامها هم در وبلاگم. شاید به دور از روشنفکری باشد، شاید این روزها همه اعدام را محکوم کنند. دم از حقوق بشر بزنند. مهم نیست. اما من فکر میکنم بیاییم خودمان را جای اون قربانی قرار بدیم. به چه جرمی؟ به چه حقی؟ از آنجایی که در سالهای اخیر این اولین حادثه این چنینی نیست. از آنجایی که انگار دارد باب میشود. من شخصا فکر میکنم که دستگاه قضایی باید سریعا حکم را تایید کند.
آقای برادر، خواستم نظر بدم که چشمم خورد به این عبارت «نظرات آدمیزادهایی مثل جنابعالی». اینجا گاهی دنبالکها هم میان درسته؟ اگه دنبالکها بیان که نظر آدمیزاد نمیشه، میشه نظر نرمافزار! مگه اینکه اینجا هیچگونه دنبالکی رو نشون ندی.
حالا نظر اصلیم 🙂
خیلی پایه بودم این پستات رو.
کمانگیر: چاکریم رفیق. نمی دونم چرا دنبالک مساله داره اینجا. نتونستم هم راش بندازم. آقایی. 🙂
خب من فکر میکنم جوامع باید به این نتیجه برسند که یک حکم حقوقی را نمیشود برای یک جرم با تشابهات زیاد و برای یک قشر گسترده اعمال کنند.
یعنی مثلا اگر من این عمل را انجام دادم و یا احمدینژاد یا شما یا خامنهای یا اوباما یا مایکل جکسن و یه بچهی فقیری که توی آفریقا از بیآبی داره میمیره و دونستن حقوق و یا تحصیل که جای خود داره، اینقدر ذهنش اغتشلش داره که خب رو از بد نمیتونه تشخیص بده.
خب برای همهی اینا نمیشه به یکسان حکم کرد و همانطور که میشود به یکسان حکم کرد و نظر همه همینه.
اما مثلا اگر من قاضی این حکم بودم، تنها استنادرو میگذاشتم به اختیار اون دختر. حداقلش اینه که پسره توی حرفش داره ثابت میکنه که چهرهی ظاهری دختره برای اهمیت نداره، و مثلا عشقش راستکی و بدون چهرهی زیبا هم میخواد باهاش زندگی کنه و میتونه تا آخر عمرش این چهرهرو تحمل کنه و حتی عاشقانه دوستش داشته باشه. خب اگر دختره اینو قبول کنه و پسره هم ژمرد باشه که ثابت بکنه، نظرمه که اجازه بدیم امتحان کنن.
لایک واسه بامدادی… چاکریم واسه کمانگیر….
من در جریان این اسید پاشی نبودم… انشالله میخونم… یه مطلب هم در مورد بحث مینویسم
آقای کمانگیر شما بنده را میشناسید ! راستش این مورد را پیگیر نبودم و چند وقت پیش نیز مطلع شدم ! البته از این مشکلات همیشه در همه جا هست . اما مشکل این است که در ایران همیشه صورت مساله را پاک میکنند !!
در بلاگ نیوز لینک دادم تا ساکنان دنیای وبلاگستان از گلهی تو آگاه شوند.
سلام
نه من مخالفم. من معتقدم مجازات باید وجود داشته باشه. و چیزی که این وسط مهمتره آرش خان اینه که چرا چنین مسائلی داره فراگیر میشه؟ به نظرم باید به این بیشتر پرداخت. منم در این باره یه چیزکی نوشتم
http://shima-norouzi.blogfa.com/post-54.aspx
کمانگیر: شیما جان، چرا بلاگفا برای من باز نمی شه؟ یک جمله از پستت رو بی زحمت می دی که اینجا بگذارم؟
کمانگیر جان من هم توی وبلاگم نوشتم. ممنون:)
ممنون از تصحیحت داداش. حواس مواس برا آدم نمی مونه.
مخلصات
کاری به لیبرالیسم و بقیه ی ایسم ها ندارم؛ نظر شخصی من اینه:
با حکم دادگاه مبنی بر قصاص موافقم.
۱- این آدم از نظر روانی مشکل چندانی نداره.
۲- کاری که انجام داده تعمدی و با نیت قبلی بوده.
چاکریم.
راستی تیتر مطلب یک کم توهین آمیزه. تصور کن من مطلبی توی وبلاگم بنویسم با این عنوان، مخالفت با قصاص روش آدمیزاد نیست. آیا به شما به عنوان یک مخالف توهین نکردم که روشتون روش آدمیزادها نیست. و احتمالن از چیز دیگه ای زاییده شدید.
صورت دختره رو تو بی بی سی دیدم واقعا” وحشتناک بود.آخه چرا آدما گاهی چنین سبعیتی از خود نشون می دن؟!
ضمنا” از لطفتون به وبلاگم/وبسایتم ممنونم.
http://blog.nim.ir/?p=1217
این رو هم من نوشتم
سلام. مرتبط با این پستتان مطلبی نوشته ام. ممنون می شوم اگر بخوانید و نظرتان را بهم بگویید.
به نظر من با کور کردن این حیوان ! صورت دخترک که برنمیگرده, ولی حداقل با حبس ابد این آدم میشه جلوی کارای جنون آمیزه آینده اش رو گرفت و خیال همه رو تا آخر عمرش راحت کرد, درس عبرتیم میشه واسه بقیهی امثالش!
تو زندان هم بد نیست یه کاری دستش بدن که بتونه پولی در بیاره از زندان و اون پول هر ماه بره به حساب دخترک ( عملی نیست زیاد تو کشور ولی میشه رویایی نظر داد نمیشه؟ )
من با نظر محمد کاملا مخالفم, اگه این حکم رو بخوان بدن که از فردا هر کسی که دختر ازش خوشش نمیاد میره میزنه دختر رو اینجوری میکنه که بتونه به دستش بیاره!
اگه دخترک میخواست وقتی سالم بود باهاش میموند, چرا باید یک نفر رو در موضع ضعف گذاشت که بخواد بین بد و بدتر انتخاب کنه؟ فرضا که واقعا عاشقش بوده، دوستی خاله خرسه به چه دردش میخوره، اینجوری باشه از کجا معلوم از روی عشق نزنه بکشه دختر رو که زجر نکشه فرضا؟
آقای کمانگیر و خوانندگان محترم
با سلام و احترام ؛
سلاااااااااااااااااااام داش کمانگیر ، منو که یادت نرفته ؟ خیلی دلم برای یک گپ مشتی باهات دلم تنگ شده . یادته گفته بودم رفتم پاکستان ؟ تازه برگشتم . نتایجش رو هم حتماً در یکی دو هفته قبل توی اخبار شنیدی ! که مرتبط با شغلمون بود .
همین روزها و تو همین ۱۰ روز آینده هم اگه اخبار رو مرور کنی ، یه خبر بترکون خواهد اومد که منم یکی از آشپزاشم . آهان ! راستی باید در مورد چشم در برابر چشم بنویسم :
۱- کمانگیرجان ! انقدر ژست روشنفکری نگیر ! آقاجان مجرم باید بدونه که هزینه ارتکاب جرمش خیلی بالاست وگرنه امکان ارتکاب جرمش زیاد میشه . حالا من قبول دارم که بستر فرهنگی مناسب و افزایش آن نسبت مستقیمی با کاهش جرم خواهد داشت ولی برای آدمهایی که عین آدم و با منطق آدمیزاد فکر نمی کنن ، باید ساز و کاری چید که طرف ببینه ریسک ارتکاب جرم بالاست .
۲- یادت باشه که بخش بزرگی از احکام جزایی نقش بازدارندگی دارند . مثلاً اگه جریمه پارک ممنوع در ایران به جای ۱۳۰۰۰ تومان ، مثلاً ۰۰۰/۱۰۰ تومان بود ( یعنی حتی کمتر از دبی ) عمراً کسی پارک ممنوع می کرد . اینجا هم صدور حکم چشم در برابر چشم ، قطعاً بسیاری از اسید پاشان نامحترم آینده ! را از اینکار منصرف می کند .
۳- حالا شما باز نگو خشونت . آقا ما رو کشتی از بس گفتی خشونت بده ! بخدا همه جا خشونت بد نیست و اصلاً شاید خشونت نیست . مثلاً کشتار در جنگ خشونت نیست ( مثل همین چشم در برابر چشم که خشونت نیست ) و مثلاً اگه من در ۶-۵ موقعیتِ رو در رو ، کمی دیرتر از طرف عراقی ماشه رو می کشیدم الان نبودم که برات کامنت بذارم ! حالا باز بگو خشونت همه جا بده !؟
۵- خیلی مخلصیم ها
دوست گرامی:هر چند از دید تو من آدمیزاد نیستم ولی:
تا زمانی که رویای امثال گاندی و مارتین لوتر کینگ محقق شود من ترجیح میدهم برای جلوگیری از نابود شدن دخترانی که حرکت دیوانهوار یک «بیمار» زندگیشان را بر باد میدهد سعی کنم در اظهار نظرم در مورد مجازاتهایی که پاسخایند به مخربترین جنایات انسانی اندکی بیشتر درنگ کنم و حکم قاطعانهای چون «چشم در برابر چشم روش آدمیزاد نیست» را ندهم…(هم عقیده با”رونوشت” http://ronevesht.com/2008/11/30/acid)
اما در جواب مزخرفاتی هم که بعضی روشنفکرهای وبلاگی می نویسند مبنی بر اینکه باید مجرم رو به کار اجباری وادار کرد که جبران جرم و خسارت وارد شده به مضروب یا مقتول را بکنه باید گفت که خسارت جان چقدره؟ چند میلیارد تومان؟ اصلا” چه جبرانی؟
خود تو جانت نه…چشمت را چند میلیارد می فروشی؟
البته این روشنفکر ها اهل معامله هستند و شاید بفروشند! اما یک مثال می زنم از حادثه ای واقعی در ایران در همدان:
یک زوج نامزد جوان در همدان برای آرامش و صحبت و قدم زدن به کنار یکی از دریاچه ها می روند و ناگهان دو تا اوباش از خلوت بودن محیط استفاده کرده و با چاقو به آنها حمله می کنند و هردو به زن جوان در مقابل شوهرش تجاوز می کنند سپس مرد جوان را می کشند و زن بیچاره را همانجا رها می کنند…زن جوان پس از مدتی زندگی در آسایشگاه روانی خودش را می کشد و پدر پسر هم از غم فرزند سکته کرده و میمیرد…
خوب دوستان هیومنیته!
حکم شما چیست؟ آن دو رذل متجاوز را به کار اجباری بگیرند مبادا به خاطر اعدامشان قدری عذاب بکشند تا جانشان در بیاد؟ آن دو را چکار باید کرد؟
آیا خسارت این خانواده ها جبران پذیر است؟
اگر قرار است کسانی که بیگناهان را می کشند زنده نگه داشته شوند در آینده فقط قاتلان بیگناهان زنده خواهند ماند..
شما دوست دارید در این آینده تابناک!!! از جمله زندگان باشید؟ یا مقتولی باشید که قاتلش مطمئن است قصاص نمی شود؟
چشم در برابر چشم روش آدمیزاد نیست ولی اینکه اسید بپاشی و یک عمر یک انسان و تمام اطرافیانش رو در مشقت بیاندازی هم یک اقدام غیرانسانی است من فکر می کنم مجازاتهایی که برای این جرم وجود دارد در حد جرم نیست و این باعث می شود که شاهد باشیم که این جرم بارها و بارها تکرار می شود و قربانی می گیرد. به نظر من قانون مجازات مربوط به این جرم منصفانه نیست.
سلام
همه نوشتند… من سوال پرسیدم:
http://deserter.wordpress.com/2008/12/03/asid_pashi/#comment-3278
http://deserter.wordpress.com/2008/12/03/asid_pashi/
فکر میکنم سطح فرهنگ و شعور در هر جامعه عامل مهمی در تعیین نوع مجازات مجرمان باشد. وقتی با فقر فرهنگی روبرو باشی با ایجاد پانیک میتوان از وقوع اینچنین جرایمی پیشگیری کرد. هرچند با استفاده گستره از این روش موافق نیستم ولی
آن فردی که با نقشه و برنامه قبلی یک نفر را به مرگ تدریجی در تنهایی و رنج محکوم کرده باید جوری عبرت سایرین بشه که در سایه وحشت ایجاد شده حریم امنی برای سایرین فراهم شود.
برای حذف این روش هم اگر از فردا برای کل جمعیت ایران کلاسهای آموزشی شروع کنند احتمالا ۵۰ سال دیگه میتونیم بگیم آخی طفلکی اونی که این کارو کرده یک مریض روانیه و باید تحت معالجه قرار بگیره “که درستش هم همینه ” ولی تا اون موقع . . . . .
سلام
آقای کمانگیر ، اگر این اتفاق برای غزیزترین کس خودت می افتاد اینگونه برای مجرم ابراز ترحم و بخشش میکردی ؟ چشم در برابر چشم تنها راهی است برای پیشگیری از بروز اینگونه اعمال وحشیانه و اینکه مجرم بفمه که معنی واقعی درد شیدن و معلول شدن یعنی چه ؟
[…] چشم در برابر چشم روش آدمیزاد نیست! (کمانگیر) « کور کردن یک آدمیزاد به دلیل رفتار وحشیانه اش را پذیرفتنی نمی دانم. نه به این دلیل که او حق ِ داشتن چشمانش را دارد (یا ندارد)، که به این دلیل که خطی باید بر حیطه ی اختیارات آدمیزاد گذاشت.» […]