شگفتی هایی از پیام دهندگان به یک عدد کیهان
توسط کمانگیر در روز ۲۳ مهر ۱۳۸۷مهر ۲۳
صفحه ی “پیامهای مردمی” ِ کیهان ِ امروز را می خوانم،
روشنایی: ۸ سال پیش پس از حادثه ۱۱ سپتامبر افراد احمقی چون بوش گفت هر کس با ما نیست بر علیه ماست و به این بهانه و برای مبارزه با طالبان وارد افغانستان شد چرا که آنها را تروریسم می دانست حال پس از ۸ سال با فراموش کردن گفته های خود درصدد پیوند مجدد با طالبان است چرا که دروغگو حافظه ندارد. (تاکید از من)
گودرزی از اصفهان: راز موفقیت و محبوبیت انقلاب اسلامی ایران در میان مردم منطقه و جهان توجیه فنی تداوم مهندسی فرهنگی جامعه است- ایرانیان مسلمان در طی ۳۰ سال امکانات مالی و انسانی خود را جهت تکریم شعائر و مقدسات انسانی- اسلامی در تمامی زمینه های سازندگی، آبادانی و صلح و دوستی بسیج و هزینه نمودند. در مقابل شیطان بزرگ و متحدان صهیونیسم آن با قانون گریزی، جنگ طلبی و اشاعه فسادهای تروریستی، امنیت جهانی را مختل کردند. در نتیجه ما مسلمانان جهان با کوله باری از تجربه در ابتدای راه و دشمنان صلح و آزادی به آخر خط رسیده اند. برنده نهایی این جدال نابرابر مسلمانان هستند که با آینده نگری سنجیده می سازند تا زنده بمانند و سرنوشت آنان که می کشند و ویرانی و خرابی به بار می آورند گرفتار شدن و سوختن در آتشفشان قهر ملتهای در بند است. مرگ بر آمریکا تا پیروزی (،) مرگ بر اسرائیل تا پیروزی (تاکید از من)
این دو نوشته را دوباره بخوانید.
موضوع فقط عدم تطابق ِ فعل و فاعل (“افراد احمقی … گفت”) نیست. مساله بیشتر پشت هم گذاشتن کلماتی است که معلوم نیست در انتها چه مفهومی را افاده می کنند. مثلا “توجیه فنی تداوم مهندسی فرهنگی جامعه”. این آیا یعنی عمل “مهندسی فرهنگی جامعه”، هر چه که هست، در حال انجام است و حالا اینکه برای “تداوم” آن “توجیه فنی” انجام شده است، کار خیلی بزرگی بوده است؟ یا مثلا “اشاعه فسادهای تروریستی”. یعنی فسادهایی هستند که تروریستی هستند؟ و مثلا فسادهایی که غیرتروریستی؟ “فساد تروریستی” اساسا یعنی چه؟ و در این جمله: “با آینده نگری سنجیده می سازند تا زنده بمانند”، “می سازند” اینجا به معنی “بنا کردن” است یا “کنار آمدن”؟ “آینده نگری سنجیده” یعنی چه؟ یعنی می شود “آینده نگر” بود اما بطرز ِ “نسنجیده” ای؟ “مرگ بر آمریکا تا پیروزی” یعنی چه؟ مگر این “پیروزی” اساسا بر آمریکا نیست؟ پس بعد از پیروزی هم که اثری از آمریکا باقی نمی ماند. اما حتی مساله اینها هم نیست.
جناب “روشنایی” می گوید “بوش…آنها را…تروریسم می دانست”. “تروریسم” و نه “تروریست”. جناب “گودرزی” هم صحبت از “متحدان ِصهیونیسم”ِ “شیطان ِ بزرگ” می کند. باز هم “صهیونیسم” و نه “صهیونیست”. کمی عجیب نیست که دو نفر ِ متفاوت در دو پیام ِ متفاوت در یک صفحه ی یک روزنامه اشتباه یکسانی را مرتکب بشوند؟
قبلا هم درمورد ِ پیامهای ِ “مردمی” کیهان حرف زده بودیم:
اون قدیم ندیما هفته نامه ی گل آقا یه ستونی داشت به اسم پیام های مردمی که توش پیام های مردمی کیهان رو مسخره می کرد… آی خنده دار بود!
اگه خاطرتون باشه زمان خاتمی یه بار روزنامه ی ایران و کیهان زدن به تیپ هم… ایران هم نامردی نکرد و یه ایراد اساسی از پیام های مردمی کیهان گرفت:
گویا کیهان تو ستون نیمه ی پنهانش یه مطلبی رو نوشته بود و دقیقن تو همون روزی که این مطلب رو چاپ کرده بود از قول یکی از هموطنان غیور از نویسنده ی ستون نیمه ی پنهان به خاطر این افشاگریش تشکر کرده بود! هیچوقت این تیتر صفحه ی اول روزنامه ی ایران یادم نمیره: “وقتی عجله در دروغ نویسی کار دست کیهان می دهد”
راستی چرا به تابلوترین قسمت مطلب گیر ندادی؟ تا اونجایی هم که من یادم میاد٬ یازده سپتامبر ۷ سال پیش اتفاق افتاد و نه هشت سال پیش. در ثانی کلینتون بود که برای اولین بار به افغانستان حمله کرد نه جرج بوش. خوانندگان کیهان باید یک کم تاریخ هم بخوانند.
کمانگیر: با این فرض که اینها دستپخت خواننده ها باشه البته.