rasaneh.pngزمانی که بعنوان محقق روی موضوعی کار می کنیم، نکته شماره صفر نداشتن جهت گیری است. مثال می زنم.

برای اینکه دارویی در آمریکا به بازار عرضه شود باید توسط سازمان “غذا و دارو” FDA تایید شود. برای اینکار، دارو روی گروهی آزمایش شده و نتیجه گزارش می شود. برای انجام این آزمایش در بسیاری موارد از روش “سه سطح نادانی” Triple Blind استفاده می شود. این یعنی،

۱- سه گروه برای آزمایش انتخاب می شوند. گروه یک در معرض داروی مورد آزمایش قرار می گیرند. به گروه دوم قرص شکر داده می شود و گروه سوم در معرض دارویی قرار می گیرند که اثربخشی آن قبلا آزموده شده است. هیچ یک از شرکت کنندگان نمی دانند در کدام گروه هستند (سطح اول نادانی).

۲- حاصل آزمایش توسط ناظرانی جمع آوری می شود. این ناظران نمی دانند کدام فرد به کدام گروه تعلق دارد. در بسیاری موارد حتی ناظران نمی دانند داروی مورد آزمایش چیست و چه کاربردی دارد (سطح دوم نادانی).

۳- اطلاعات توسط تحلیل گرانی بررسی می شود. این تحلیل گران نیز بسیاری اوقات نمی دانند کدام گروه در معرض کدام دارو قرار گرفته است (سطح سوم نادانی).

به این ترتیب، خطای انسانی در آزمایش حداقل شده و می توان به نتیجه اطمینان بیشتری کرد.

حالا نگاه کنیم به تحقیقی که به نام “وبلاگستان فارسی – بررسی وضعیت وبلاگ های فارسی در سال ۱۳۸۶” توسط “دفتر مطالعات و توسعه رسانه ها، معاونت امور مطبوعاتی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی”، در اردیبهشت ماه امسال منتشر شد.

قدم اول در این تحقیق تقسیم بندی وبلاگها به چهار دسته ی بی طرف، منتقد، اصلاح طلب، و اصولگرا است. به این ترتیب، تحقیق در اولین قدم خود را از جامعیت می اندازد و نگاهش به جامعه آماری را منحصر به دیدگاه ِ خاصی می کند که از چهارچوب ِ نگاه ِ نظام جمهوری اسلامی ایران به وبلاگستان نگاه می کند. به این ترتیب بنظر می رسد عنوان بهتر برای این تحقیق “بررسی وضعیت وبلاگهای فارسی از نظر تطابق با سیاست های نظام جمهوری اسلامی ایران” باشد.

نگاهی به چکیده این تحقیق، بخش “از نظر محتوایی”، هم نکات جالب توجهی در بر دارد. در این قسمت ۳۵ مورد ذکر شده است و همچنان حضور و ادبیات یک جریان سیاسی بشدت احساس می شود. مثلا،

۱- ضرورت حمایت قاطعانه از دولت عدالت طلب احمدی نژاد

اگر این یک تحقیق ِ بی طرفانه بود، قاعدتا نویسنده حق اظهار نظر در مورد “عدالت طلب” بودن یا نبودن یک دولت را نداشت. بنابراین از این مورد استنباط می شود که این اصطلاحی است که اکثر وبلاگ نویسان استفاده کرده اند. حتی در اینصورت، اصطلاح “عدالت طلب” باید بصورت نقل قول ذکر می شد تا شائبه جانبداری محقق از یک گرایش سیاسی پیش نیاید:

۱- ضرورت حمایت “قاطعانه” از دولت “عدالت طلب” احمدی نژاد

مورد دوم،

۲- افشای روابط پشت پرده اصلاح طلبان با مافیای ثروت

webbloggestan_pic۱.pngاز آنجا که چنین ارتباطاتی در دادگاه ثابت نشده است، و از آنجا که محقق بیطرف است، و از آنجا که گروه ثبت شده ای به نام “مافیای ثروت” وجود ندارد، قاعدتا باید نوشته می شد،

۲- اشاره به روابط پشت پرده اصلاح طلبان با “مافیای ثروت”

مورد ۲۵ ام،

۲۵- القای این نکته که “انگار فرقی می کند که من رأی بدهم یا تو رأی بدهی آخر سر همان می شود که باید بشود”

استفاده از فعل “القا” شائبه طرفداری محقق از یک جریان سیاسی را به ذهن می آورد. باید نوشته می شد:

۲۵ – عنوان این نکته که “انگار فرقی می کند که من رأی بدهم یا تو رأی بدهی آخر سر همان می شود که باید بشود”

به همین ترتیب در مورد ۲۶ ام.

و ناگهان در مورد ۲۸ام نویسنده از حجاب حتی کمی بی طرفی بیرون آمده و می نویسد،

۲۸-این پست وبلاگی به خوبی بیانگر خطوط القا در وبلاگهای منتقد و مخالف نظام است: “ایران چندین مقام اولی در جهان دارد…”

این پست به چه دلیل و طبق کدام تحلیل بیانگر چه چیزی است؟ و البته عبارت “خطوط القا” کپی رایت بازجو ها و برادران کیهانی را دارد و جایی در یک تحقیق علمی ندارد مگر آنکه دقیقا تعریف شود.

در این تحقیق ادعا می شود،

هر قدر تعداد افرادی که حاضر می شوند در یک وبلاگ نظر بدهند بیشتر باشد نشان دهنده تاثیر وسیع تر آن وبلاگ در ذهن بازدیدکننده است.

حتی اگر این ادعا درست باشد، که جای بحث بسیار دارد، در این تحقیق بنظر می رسد “تعداد کامنت های یک پست” بجای “تعداد افرادی که در یک پست کامنت می گذارند” بکار برده شده. واضح است که این دو لزوما ارتباط خطی با هم ندارند.

در این تحقیق بار زیادی روی “کانترینگ” گذاشته شده. و ادعا شده،

…در وبلاگ نویسی ، داشتن کانتر (ی که توسط همه قابل دسترسی باشد) یکی از ضرورتها به شمار می رود .

webbloggestan_pic۰.pngبا توجه به اینکه سرویس قدرتمند و حرفه ایی نظیر Google Analytic در وبلاگستان استفاده می شود و این سرویس تنها به نویسنده وبلاگ امکان مشاهده آمار وبلاگ را می دهد، ادعای بالا بنظر مشکوک می رسد. همینطور وبلاگ نویسان ی که از سرویس WordPress.com استفاده می کنند اصولا کانتر ِ خصوصی دارند و امکان استفاده از بسیاری از کانترهای عمومی، نظیر Webstats را ندارند. علاوه بر همه اینها، بسیاری وبلاگ نویسها از سرویس های عمومی نظیر Webstats استفاده نمی کنند زیرا این سرویس ها از امکان درج Javascript سو استفاده کرده و باعث ایجاد صفحات Pop-up می شوند. با این حال نویسنده ادعا میکند،

نداشتن سیستم کانترینگ (عمومی)…بیشتر به دو دلیل است : …مشکل فنی…و..مایل نبودن وبلاگ نویسان به اطلاع عمومی مخاطبان از میزان بازدیدکنندگان از وبلاگ …فقدان این سیستم باعث می شود تا ادعاهای مبتنی بر وجود دهها هزار بازدید کننده ماهیانه از وبلاگ قابل رد یا اثبات نباشد.

این ادعا بوضوح اشتباه است و می توان به کمک سرویس هایی نظیر Alexa از تعداد بازدید کننده های یک سایت یا وبلاگ تخمینی داشت. به همین دلیل، وجود ادعای ثابت نشده زیر در این تحقیق ارزش علمی آن را باز هم کمتر می کند،

به عبارت بهتر وجود کانتر در یک وبلاگ و درج لوگوی آن در ذیل هر وبلاگ نشان دهنده حرفه ای تر بودن بلاگر آن است .

نویسنده تحقیق حتی تحلیل ساده ای از نتایج تحقیق خود ارایه نمی دهد. برای مثال این دو گزاره از این تحقیق برداشته شده اند،

رکورد بالاترین میزان انتشار در داخل کشور متعلق به وبلاگ نویسان اصولگرا با شاخص ۱۰۰ درصد…است.

بیشترین وبلاگ فاقد سیستم شمارنده به وبلاگهای منتقد با ۸۴ درصد اختصاص دارد.

webbloggestan_pic۲.pngبرمبنای این گزاره ها می توان این فرضیه را مطرح کرد که

“وبلاگهای منتقد” که “نویسندگانشان در خارج از کشور هستند” از سرویس های مدرن تری نظیر Google Analytics استفاده میکنند و بنابراین ممکن است لزوما هدف پنهان کاری نداشته باشند. وبلاگهای همسو با دولت جمهوری اسلامی ممکن است به لحاظ دانش فنی در سطح پایین تری باشند و به همین دلیل از سرویس های ساده تر، که اکثرا کانتر عمومی هستند، استفاده می کنند.

این البته فقط یک فرضیه است و نیاز به تحقیق جامعی برای بررسی صحت و سقم آن وجود دارد.

این تحقیق، اگر صلاحیت “تحقیق” نامیده شدن را داشته باشد، بشدت جانبدارانه و کوته بینانه است. نوشتن چیزی در قالب یک گزارش و اضافه کردن نمودارهای خوش ساخت آن را یک تحقیق علمی نمی کند.