عکس روز: یک سوال برف روبانه
توسط کمانگیر در روز 25 ژانویه 2008ژانویه 25
بنظر بدیهی می رسه در ایران که برای خلاص شدن از شر برف بپاشندش روی سطح خیابون ها. کسی تخمینی داره هزینه های پنهان این کار چقدره؟ از جمله استهلاک ماشین ها، خطر تصادف، هزینه انسانی و …؟ آیا بدیهی ه که می صرفه برف رو بپاشیم روی خیابون و از کامیون و لودر استفاده نکنیم برای بردن برف به خارج از شهر؟
“بنظر بدیهی می رسه در ایران که برای خلاص شدن از شر برف بپاشندش روی سطح خیابون ها. ”
از کجا بدیهی به نظر میاد؟ از روی همین عکس خبرگذاری فارس و اون پسربچه؟
کمانگیر: نخیر. چون در ایران بارها دیدم. خودم هم بارها همین کار رو کردم. در عکسها نگاه کنی مامور شهرداری هم داره همین کار رو می کنه (ببین).
اذیت می کنی ها امشب.
اذیت می کنی ها امشب.
آقا چه اذیتی. سوال پرسیدن شما رو اذیت می کنه؟
کمانگیر: نه قربان. عذر می خوام.
“خودم هم بارها همین کار رو کردم. ”
آقا شما چرا تو ایران این کار رو می کردی؟ (چون همه اینکار رو می کردند؟ یا اینکه چون چاره دیگه ای نبوده؟ نمی تونستی وانت بگیری ببریش بیرون شهر؟ )
کمانگیر: چون همه می کردند بنظرم راهش بود. این عکس رو که دیدم یک آن بنظرم رسید که چرا اینجا این کار رو نمی کنند. بعد برای سوال شد چرا در ایران ما به گزینه های دیگه فکر نمی کنیم.
این عکس رو که دیدم یک آن بنظرم رسید که چرا اینجا این کار رو نمی کنند.
شاید دلیلش اینه که اینجا درجه حرارت اکثر روزهای سال زیر صفر درجه است و برف رو اگه بریزی کف خیابون آب نمیشه، و تبدیل میشه به چیزی شبیه شن که مخلوطی از برف و گل و دود اگزوز ماشینها.
اما توی ایران چند روز بعد از برف باریدن درجه حرارت به صفر میرسیه و گاهی بیشتر. به همین دلیل پاشیدن این برف کف خیابون سبب میشه با توجه به گرمای اگزوز ماشینها روند ذوب شدن برف سریعتر بشه.
حالا از کجا فهمیدی ما تو ایران به گزینه های دیگه فکر نمی کنیم؟
کمانگیر: چون من نکردم و اطرافیانم نکردند. ببخش. تعمیم دادم. دیگران شاید فکر میکنند. این “دلیل”ی هم که گفتی فقط یک فرضیه است و باید بررسی بشه.
آرش،
من همین امروز (حسنی به مکتب نمیرفت!) که داشتم میرفتم دانشگاه، یک خانوم و آقای میانسال رو دیدم که داشتن همین کار رو میکردن: برفهای پیادهروی خونهشون تو کانادا رو داشتن میریختن وسط کوچه. بنابراین مستقل از اینکه این کار تو ایران بدیهی هست یا نه، مساله اینه که این روش ارزونترین و راحتترین راهه. با حرف «ش» هم موافقم. «معمولا» این کار رو نمیکنن این «خارجی»ها چون معمولا اینجا هوا خیلی سرده و برف به سختی آب میشه. امروز ولی نسبتا روز گرمی بود (هنوز زیر صفر، ولی نزدیک صفر).