آغاز سفر، هرویین و تیر آهن – یک سلام از تورنتو
توسط کمانگیر در روز 7 دسامبر 2007دسامبر 7
در فرودگاه تورنتو هستم. این آغاز یک سفر ۹ روزه به ایتالیا و آلمان ه که در بخشی از اون یک ارایه کوتاه در مورد “واکنش های رسانه های رسمی حکومت ایران به وبلاگ ها” خواهم داد. فعلا باید ۷ ساعت رو اینجا سپری کنم. هنوز موفق نشدم پریز برق پیدا کنم اما خوشبختانه امواج یک اینترنت مجانی را می گیرم.
بچه که بودم زیاد از حال می رفتم. کافی بود، و هست، که ضربه ای به سر زانوم بخوره تا از حال برم. در اون لحظات ِ نزدیک به از حال رفتگی آدم می تونه احساسی بدست بیاره از سازوکار مغز.
امروز صبح حوالی ساعت ۴ بیدار شدیم برای رسیدن به پرواز ساعت ۶:۳۰٫ بنابراین فرصتی نشد برای خوردن صبحانه. در فرودگاه هم عجله داشتم و نشد که یک نوشیدنی دست و پا کنم. خط هوایی خسیس “هواپیمایی کانادا” هم که جز یک قهوه تلخ چیزی نمی ده. اینطور شد که بی خوابی و گرسنگی دست به دست هم داد و کمی که تکان های هواپیما زیاد شد حس قدیمی از حال رفتن رو دوباره تجربه کردم. چشمهام رو بستم شاید رد بشه. شروع کردم به فکر کردن در مورد سخنرانی و اسلایدهام. ناگهان حس کردم خط فکریم گم شد. حتی نمی تونستم بخاطر بیارم که در مورد چی داشتم فکر می کردم. اینجاست که همیشه اون چرت کوتاه شروع میشه. به هوش که اومدم نه از حس گرسنگی چیزی باقی مونده بود و نه از بی خوابی. حسی رو داشتم که اگر معتاد کافئین باشی درک می کنی، زمانی که آخر روز خسته میای خونه و یک قهوه غلیظ می خوری. یک جور حس ارضای کامل، انگار هیچ دردی در دنیا نیست.
مواد مصرف نکرده ام، اما بنظرم این باید شبیه همون احساسی باشه که یک معتاد بدنبالش دارو بخودش تزریق می کنه. سوال اینه، چرا نباید سعی کنیم که این حس رو همیشه داشته باشیم؟ چرا هروئین تزریق نکنیم؟
از دیدگاه مهندسی میشه تصور کرد که اجزاء سازنده ما از چیزهایی مثل کافئین لذت می برند اما بسرعت آستانه تحریکشون هم بالا میره. این همون چیزی ه که یک معتاد رو وادار می کنه فاصله بین تزریق ها رو کمتر و کمتر کنه. متاسفانه مواد مخدر اثرات جانبی زیادی داره و همین اثرات معتاد رو در سرازیری می اندازه.
از این سیستم اما میشه بصورت معکوس استفاده کرد. مثال می زنم.
من بسیار بندرت مسکن مصرف می کنم. به همین دلیل هم یک نصفه قرص مسکن معمولی کافی ه که کاملا به هپروت ببردم. به عبارتی “آب کم جو تشنگی آور بدست” مثلا شاید. به عبارت دیگه البته داستان ِ اون بنده خدایی ه که با تیرآهن می زد تو سرش. گفتند چرا می زنی. گفت وقتی نمی زنم خیلی خوش می گذره.
شما به چیزی معتاد هستید؟
به نظر من بدن خودش همه چیزو به اندازه ای که نیاز داره تولید میکنه وآدم هیچ وقت نباید از قرص و دارو یا مواذ تحریک کننده استفاده کنه چون علاوه بر اعتیاد،تعادل عادی بدنو بهم میزنه و باعث میشه لذتهای زندگی رو بخاطر لذت بردن!!! از دست بدی
سفر به سلامت. خوش بگذره، منتظر خوندن مطالبت از اونطرف دنیا هستیم.
بله. خواب!
قربان تبریکات صمیمانه من رو هم برای موفقیت های اقتصادی تان بپذیرید.
این موفقیت در بیزنس مخالفت با جمهوری اسلامی (حالا از هر سوراخی که شد) وافعا دلچسب است.
بازهم از این کنفرانس ها برو پول ماهیانه هم خیلی خوب میدهند به من هم پیشنهاد داده بودند مخصوصا اون موسسه که اولش A دارد اون که خیلی خوب است ماهی ۸ هزار یورو هم میدهد اگر پیدایت نکردند خودم معرفی ات می کنم.
سفر به سلامت. خیلی دلم میخواد گزارش ایتالیا را بخونم.
امیدوارم ایتالیا خوش بگذره کمانگیر، منتظر عکسات هستم.
راستی rezar جان،
هروقت کمانگیر رو به این موسسات معرفی کردی به من هم بگو، می ترسم همه پولشو تنهایی بخوره به من هیچی نده. اگه از بقیه اش هم خبر داری به من بگو با هم نصف میکنیم. شاد باشی 🙂
سلام
برنامه سفر و جریان “ارائه مطلبت درباره وبلاگها” رو که خوندم ناخودآگاه به یاد مرحوم حسین درخشان افتادم. خدا رحمتش کنه. چقدر فعال بود و از اینجا به اونجا می رفت و می گفت و برامون می نوشت.
امیدوارم که شما صد و بیست سال عمر کنید
اگرچه ازت خوشم نمیاد. ولی سفرت سلامت، سالم برگردی خونه.
کمانگیر: ممنونم رفیق.
من معتاد اینترنت آزادم. منتها انقدر که بهم نرسیده، نئشه شدم اساسی! الانه که خودم رو دار بزنم!
خلسه
فکر میکنم لغت مناسبی باشه!
لذتی داره (گویند!)
آقا من یک عمل جراحی کوچک داشتم بعد از عمل مورفین به من تزریق کردند اونقدر خوش گذشت که نگو! تمام دنیا برای من به هیچ بود در آن لحظات. جالبه که ادراک هم داشتم و یادمه که پیش خودم فکر می کردم با این لذت بی مانند نکنه یک روز به مورفین معتاد بشم!
امیدوارم که در کارت هم موفق باشی. فقط سعی کن مثل حلزون در به در یک وقت به دام پست کلنیالیزم نیافتی و کسی که اقتصاد را مال خر می دانست را دوباره کشف نکنی به عنوان سرور و مولای خودت.
بالاخره دنیا تا بوده همین بوده. یک عده از بیزنس طرفداری جمهوری اسلامی نان می خورند عدهای هم بالعکس. اگر بشود هر کدام را سرزنش کرد طرف دیگر هم با همان منطق محکوم است و باز هم بالعکس.
راستی یک نکته ای یادم رفت. معمولا ادمهای مستقل هیچ راهی به موسسات بیزنسی ضد جمهوری اسلامی ندارند. ادمهایی که سابقه خدمت به جمهورس اسلامی دارند معمولا پیشنهاد از این جور موسسات دریافت می کنند.
مثال هم زیاد است. سازگارا٬ فرشاد ابراهیمی٬ گنجی٬ خلجی٬ هودر و …
کمانگیر که آدم مستقلی است عمرا مورد توجه بیزنس ضد جمهوری اسلامی قرار نگیرد. دلیلش هم واضح است. چون اطلاعات دست اولی از داخل سیستم ندارد که به درد آنها بخورد. خوب ولی وقتی کسی هم پیشنهادی از موسسه ای که اولش A است دریافت می کند حتما یک نسبتی با جمهوری اسلامی دارد.
یاد آن داستان افتادم که در یک دهی دزد به مرغدانی زده بود٬ آخوند بالای منبر گفت دزد مربوطه یک پر مرغ روی سرش است و دزد داستان ما سریع دستش رفت سمت سرش که پر خیالی را بقاپد. عاقلان را اشارتی بس.
آزاده جان فلورانس شهر ِ خرید برای ِ خانم هاست. اینو گفتم که منتظر ِ سوغاتی های ِ بی نظیر ِ کمانگیر از ایتالیا باشی (؛
موفق باشی
کمانگیر جان کجایییییییییییی؟ تو بدون اینترنت برای یک هفته کامل؟! خیلی غیر قابل تصوره! جدی دارم نگران میشم. هر وقت برگشتی زودی بنویس و خبر بده.
در ضمن دلت هم از این کامنتهایی که بهت تهمت می زنن نگیره که تهمت زدن همیشه آسانترین کاره.
زنده باشی و سلامت
کمانگیر، من سوغاتی نخواستم کجایی؟ 🙂
بابا یه خبری، چیزی، نکنه قصد ترک اینترنتو داری 🙂
چاکریم.
[…] که قبلا گفتم (ببینید:آغاز سفر، هرویین و تیر آهن – یک سلام از تورنتو)، در آلمان هستم. اوایل هفته رو در ایتالیا سپری کردم. […]