don_quixote_s.jpgشبکه ی خبر دانشجو می نویسد،

تعدادی از دانشجویان دانشگاه فردوسی به منظور شوخی کردن با یکی از دوستانشان به نام محمد فیض، در فیس بوک صفحه ای تحت عنوان «محمدفیض را آزاد کنید» ایجاد کردند که در مدت کمتر از یک هفته تعداد کثیری از بازدیدکنندگان به عضویت این صفحه درآمدند. در پی این اقدام، تریبون های رسانه ای جریان سبز … به انعکاس گسترده خبر زندانی شدن و حتی کشته شدن نامبرده پرداختند. اما درحالی که لحظه به لحظه خبر دستگیری، شکنجه و کشته شدن محمد فیض در فضای رسانه ای بویژه در سایت های و وبلاگ های منتسب به سبزها بیشتر و بیشتر انتشار می یافت، محمد فیض روز پنجشنبه در صفحه فیس بوک مطلب زیر را خطاب به دوستان خود نوشت: «خاک برسر همتون این قدر چرت و پرت گفتید که الان VOA گفت که منو گرفتند، ببینم آخرش میتونین واسه من درد سر درست کنید؟!»

این وبسایت برای این «خبر ویژه» این عنوان را انتخاب کرد: «مانور سنگین سایت های سبز بر روی یک خبر ساختگی؛ شوخی دانشجویان مشهدی، سبزها را رسوا کرد».

من درمورد این ادعا تحقیق نکرده ام. پس فرض می کنم این خبر، که در منابع مختلف بصورت گسترده ای منتشر شده است، اغراق شده نیست. با این فرض، اولین سوال این است: این اتفاق چه چیزی را نشان می دهد؟ فرض کنیم که از این اتفاق بتوانیم نتیجه بگیریم که «جریان سبز» یک تریبون گسترده دارد که آماده است از هر شایعه ای یک اتفاق رسانه ای بسازد. حتی با این فرض، سوال واضح این است که چرا رفتارهای این مجموعه دربین عده ای از مخاطبین جدی گرفته می شود. دقت کنیم که در خبر قید شده است که آغاز ِ رسانه ای شدن ادعای نادرست ِ زندانی شدن محمد فیض، فیس بوک بوده است. به این ترتیب باید بپرسیم، چرا عده ای از کاربران ِ فیس بوک این خبر که «… دستگیر شده است» را بدون توجه به اینکه «…» با چه نامی پر شده است جدی می گیرند؟

درویشی پیر و خسته سوار بر خرش به خانقاهی رسید و تصمیم گرفت که شب را در آن بگذراند. اهل ِ خانقاه آه در بساط نداشتند، پس خر ِ درویش را فروختند و بساط پهن کردند. درویش شکمش که پر شد دید که خانقاهیان گرد می چرخند و می خوانند «خر برفت و خر برفت» پس با آنها گرم گرفت و تا نیمی از شب گذشته با آنها هم آوا شد. صبح که خواست برود سراغ خرش را گرفت، گفتند «خودت مگر همصدا نشده بودی که خر برفت و خر برفت؟». آوازی که رسانه های طرفدار حاکمیت ایران با ترجیع بند «رسوایی سبزها» بر سر گرفته اند، نوای شوم ِ از بین رفتن ِ امنیت اجتماعی در جامعه ی ایران است. اگر عده ای به سادگی می پذیرند که علی حسن پور، یا حسن علی پور، یا هر نام دیگری، دستگیر شده است و همین حالا زیر شکنجه است، به این دلیل است که حسن علی پور، یا علی حسن پور، یا هر نام دیگری، کاملا ممکن است همین حالا دستگیر شود و زیر شکنجه برود. این وضعیت برای هیچ حکومتی مایه ی شادمانی نیست، مگر جماعتی که هنوز صبحشان ندمیده است که به چشم ببینند که «خر برفت و خر برفت».