مدیرکل سیاسی و امنیتی دفتر ریاستجمهوری به فارسنیوز گفت،
میانگین سنی دانشمندان در انرژی هستهای ۲۴ تا ۲۵ سال است
مجید امیدی توضیح داد،
در موضوع انرژی صلحآمیز هستهای میانگین سنّی دانشمندان ایرانی ۲۴ تا ۲۵ سال است، همین موضوع برای خیلیها باعث حیرت شده است
اول سعی میکنم این ادعا را بفهمم. فرض میکنم برای اینکه کسی در زمینهی هستهای «دانشمند» باشد، باید در یک رشتهی مرتبط، تحصیلات تکمیلی، فوقلیسانس یا دکتری، انجام داده باشد و حداقل زمانی را به کار در این رشته سپری کردهباشد. بعنوان یک تخمین فرض میکنم یک «دانشمند» حداقل ۲۲ سال سن دارد. این یعنی او در ۱۷ سالگی وارد دانشگاه شدهاست، دو سال صرف لیسانس و یک سال صرف تحصیلات تکمیلی کردهاست و دو سال هم تجربهی کاری دارد.
نکتهی مهم این است که حتی اگر جمعی از دانشمندان ۲۲ ساله داشتهباشیم، این عده احتمالا همکارانی دارند که مسنتر هستند. مثلا تصور کنیم جمعی از «دانشمندان» ۲۲ ساله در یک مرکز هستهای در ایران مشغول کار هستند و تصور کنیم که این عده یک نفر همکار ۶۰ ساله دارند. سوال این است، جمع ۲۲ ساله باید چند نفر باشند تا میانگین سنی گروه ۲۴.۵ باشد؟ حساب و کتاب نشان میدهد که این جمع باید حداقل ۱۵ نفر باشد. این محاسبه در نظر اول ادعای آقای مدیرکل را تایید میکند که مجموعهی دانشمندان هستهای ایران بسیار جوان است، یا آنطوری که مجید امیدی میگوید «جوان ایرانی از توانمندیهای بالایی برخوردار است».
بهنظرم نکتهی مهم این نیست که آیا جوانان ایرانی در زمینههای مختلف، از جمله انرژی هستهای، متخصص هستند یا خیر. نکتهی مهم این است که چرا بقیهی گروههای سنی در این زمینه حضور ندارند. با توجه به اینکه زمینهی هستهای دانشی نیست که در ده سال گذشته در جهان پدیدار شدهباشد، قابل تصور است که در ایران، و هر کشور دیگری، در زمینهی هستهای، یا هر زمینهی مشابه دیگری، دانشمندانی در گروههای سنی از ۲۵ تا ۷۰ وجود داشتهباشند. سوال مهم این است که، اگر ادعای آقای مدیرکل صحیح است، چرا مجموعهی دانشمندان هستهای ایران اینچنین جوان است.؟ دقت کنیم که نظیر همین ادعا را از دهان دیگر سیاستمداران ایرانی هم شنیدهایم.
فرض کنیم ۳۰ سال پیش در ایران اتفاقی افتادهاست، مثلا دولتهای غربی همهی دانشمندان هستهای ایران را در ابتدای انقلاب از ایران خارج کردهاند. با این ترتیب قابل تصور است که ما دانشمند هستهای ِ ۶۰ ساله نداشتهباشیم. باز هم فرض کنیم که نظام جمهوری اسلامی در ده سال اول حیاتش بیشتر از آن درگیر بوده است که به موضوع توسعهی دانش هستهای دقت کند. حتی با این فرضها، نظام جمهوری اسلامی ۲۰ سال فرصت داشته است که در زمینهی هستهای نیروی انسانی تربیت کند. این یعنی ایران باید دانشمندان ِ هستهای ِ۴۰ ساله و ۳۰ سالهی زیادی داشته باشد. این محاسبه با این ادعا که میانگین سنی دانشمندان هستهای ایران ۲۴ تا ۲۵ سال است همراهی ندارد.
مدیرکل سیاسی و امنیتی دفتر ریاستجمهوری میگوید،
لبیک به فرمان رهبری در راه دستیابی به رتبه نخست علم و فناوری کشور در منطقه نیازمند مجاهدت است و جوانان نشان دادهاند که به این فرمان، لبیک خواهند گفت. (تاکید از من)
بهنظرم مسالهی مهم نکاتی نیست که در بالا گفته شد. نکتهی کلیدی برداشتی است که از «مجاهدت» وجود دارد.
چیزی که «دانشمند جوان هستهای» را از «دانشمند میانسال هستهای» متفاوت میکند فقط احتمال کمتر بودن تجربهی اولی نسبت به دومی نیست. دانشمند میانسال محتاطتر از دانشمند جوان است و دانشمند جوان خطرپذیرتر. در موضوعی مانند تکنولوژی هستهای این مساله میتواند به این معنی باشد که دانشمند جوان در پروژههایی درگیر میشود که میتوانند خطرناکتر باشند و اینکه پیشرفت پروژه میتواند مهمتر از ملاحظات ایمنی درنظرگرفتهشود.
نمایندهی ایران در آژانس بینالمللی انرژی هستهای دهروز پیش از اینکه «دموکراسی غرب» باعث شد «افتتاح رآکتوری که ۱۴ میلیارد دلار خرج برداشته شد» با یک «رفراندوم عمومی» ملغی شود ابراز نارضایتی کرد. قابل تصور است که اگر این ذهنیت در بین لایههای بیشتری از حاکمیت ایران پذیرفته باشد، جوان بودن دانشمندان هستهای ایرانی یک اتفاق نیست، یک تصمیم است. این تصمیم به نظر من خطرناک است.
عنوان ِ پست از یک رفیق نازنین.