Concession یعنی حق ویژه. به عبارت دیگر با گرفتن کارت ISICکه زمانی دانشگاه تهران صادر می کرد در زمره افراد خاص قرار می گیرید. این گروه که شامل افراد بالای ۶۰، معلولین، بیکاران و دانش آموزان/دانشجویان می شه در خیلی از مکانها هزینه کمتری برای بلیط می پردازند. هفت هشت پوندی از این راه صرفه جویی کردم (حدود ۱۵۰۰۰ تومن فکر کنم).
نوشته هایی که درمورد ’ سفر ’ هستند
ویژه
توسط کمانگیر در روز 27 ژوئن 2007ژوئن 27
مکه اسکاتلندیها
توسط کمانگیر در روز 27 ژوئن 2007ژوئن 27
مکه (Mecca) در دیکشنری به معنی محلی که خیلی ها میرن هم ترجمه شده. این معنی البته به احتمال قوی از مکه اصلی گرفته شده. به هر حال این یک جای تفریحی در گلاسگو (اسکاتلند)ه. من هیچ توضیحی ندارم.اون علامت های «ممنوع» داستان رو کمی باحال تر می کنن، نه؟ قابل توجه بروبچ اطراف سفارت «روباه بزرگ» (اسکاتلند جزئی از انگلیسه).
شهر دوربین ها
توسط کمانگیر در روز 26 ژوئن 2007ژوئن 26
لندن بوضوح شهر دوربینهای نظارتیه. نه تنها مترو پر از دوربینه که بالای هر فروشگاهی هم حداقل یک دوربین هست. شب که برگشتم برای خواب این روزنامه رو دیدم. شدیدا زرده و مجانی. لابد تبلیغات خیلی براش درآمدزاست. خبر از گروهی می ده به نام «نگاشون می کنیم، نگامون می کنن». این گروه مخالف وجود دوربین ها هستند. یکی از استدلالاشون هم اینه که این برای پلیس خیلی خرج ایجاد می کنه که تصاویر این همه دوربین رو وارسی کنن. جالب اینه که هرجا داربست ساختمونی دیدم روش یه اطلاعیه زده بود که «این داربست با سیستم الکترونیکی کنترل می شه». یا نرخ بزه در لندن زیاده یا جماعت انگلیسی خیلی ترسوان.
یک برج آدامسی
توسط کمانگیر در روز 26 ژوئن 2007ژوئن 26
این برج، که به نام خیلی کلی monument شناخته می شه، یادآور آتش سوزی بزرگ لندنه. با پرداخت دو پوند تونستم ازش بالابرم. نشمردم اما گمانم در توضیحاتش اومده بود سیصد و خرده ای پله داره. اینها چندتاعکس از راه پله برجه. انصافا هنرمند شدن فقط ذغال خوب می خواد.
این هم نمای شهر از بالای برج.
از پله ها که بالا میری، و اصلا به سادگیی که نوشته می شه نیست بالارفتن، به اون سکوی بالایی می رسی. شاید بدلیل اینکه هیچ مراقبت ویژه ای ازش نمی شه و صاف هم وسط شهره، سرتاسر مسیر و بخصوص سکوی بالایی پره از یادگاری. این رو جاهای دیگه، مثلا در برج لندن، اصلا ندیدم.
یادگاری زیاد عجیب نبود. عجیب آدامس های چسبیده به دیواره سکو بود.
و خب قاعدتا من هم گشتم دنبال ردپای ایرانی ها. این تنها چیزیه که پیدا کردم. مطمئن نیستم فارسی باشه.
مترو!
توسط کمانگیر در روز 26 ژوئن 2007ژوئن 26
گاردهای معروف لندن
توسط کمانگیر در روز 26 ژوئن 2007ژوئن 26
این بناییه که چند تا از تاجهای ملکه، و همینطور تاجهای چند تا از شاهان پیشین، درش نگهداری می شه. از جمله این تاجها یکی هم اونیه که الماس کوه نور روش نصب شده. بالطبع یکی از این گاردهای مسلح هم دم در کاخ نگهبانی می ده.
این بنده خدا مجبوره صاف بایسته بدون هیچ تکونی و فقط راس هر ساعت، اگر اشتباه نکنم، یکبار از این ور بره اونور و برگرده. البته راهنما توضیح داد که می تونه برای حفظ احترام خودش وارد عمل بشه. مثلا احتمالا اگه بری شترق بزنی توی صورتش برمی گرده جواب می ده.
به هر حال. این بنده خدا که راه میافتاد قدمش رو بزنه ملت ندید بدید، از جمله من، هجوم می بردند برای عکس گرفتن. نکته جالب فقط این بود که همونطور که در این عکس معلومه این بنده خدا کلاهش کج شده. در حین رژه حداقل یکبار سعی کرد سرش رو طوری تکون بده که کلاه برگرده سرجاش. نشد. فکری بودم اگه بیافته چکار خواهد کرد.
کلوب شهدای لندن
توسط کمانگیر در روز 26 ژوئن 2007ژوئن 26
یک توالت شاهانه
توسط کمانگیر در روز 26 ژوئن 2007ژوئن 26
این رو در برج لندن دیدم، محل زندگی بسیاری از شاهان انگلیس. برج محل اعدام تعداد زیادی از ملکه های انگلیس هم هست، اکثرا بدلیل خیانت به شوهرانشون. حدس می زنید این چیه؟
این در واقع توالت قصره. نه تنها نیازی به شستن احساس نمی شده (هنوز هم در لندن احساس نمی شه البته) که نیازی به فلاش کشیدن هم نبوده. این توالت در واقع چیزی نیست جز یک سوراخ گنده که فضولات رو صاف سر می ده پایین.
داستان خندق دور برج که هم امنیت اون رو تامین می کرده و هم یک توالت بزرگ بوده هم در نوع خودش جالبه. همین خندق باعث بروز کلی بیماری شده البته در لندن.
هنری هشتم، یک پادشاه خیلی مغرور به “مردانگی”اش
توسط کمانگیر در روز 26 ژوئن 2007ژوئن 26
در برج لندن مجموعه بزرگی از زره های شاهان انگلیس وجود داره. اکثر این زره ها چیزی هستند مثل این سمت راستی.
جناب هنری هشتم گویا اما احساس افتخار بی نظیری نسبت به “مردانگی”اش داشته (سمت چپ-لطفا کلیک کنید برای نمایش در ابعاد بزرگتر. به قسمت “زیر شکم” دقت کنید!). راهنمای تور هم کلی شوخی کرد در ابتدا درباب اینکه در این برج چیزهای زیادی هست که می تونه کمک کنه به خانم ها که به شوهرانشون کاستیهاشون رو یادآوری کنن. یکی الماس کوه نور و یکی هم این زره.
یک تجربه دهشتناک
توسط کمانگیر در روز 25 ژوئن 2007ژوئن 25
کارهایی هست که آدم در عمرش باید لااقل یکبار انجام بده. مثل شیرجه از روی یه قایق تفریحی توی یه جای دنج یه رودخونه. چیزهایی هم هست که آدم در زندگیش باید حداکثر یکبار انجام بده. مثل تو کشور غریب از یه کنج تاریک رد شدن در حالیکه پاسپورتت هم همراته و تمام پولات. کارهایی اما هست که باید یکبار و فقط یکبار انجام داد.
هاستل (hostel) در دیکشنری دوتا معنی داره. معنی دوم محلیه که آدم های بیخانمان غذا و تخت مجانی دریافت می کنند. معنی اول محل اقامت خیلی ارزون قیمته. یک عبارت (ِ لعنتی) که از این کلمه ساخته می شه youth hostel. خوابگاه جوانان یک محل خیلی ارزان قیمته که جوونها برای دنیاگردی ازش استفاده می کنن. این محل اتاق های عمومی داره (چهار تا هشت تخت در یک اتاق فسقلی مثلا). الان که فکر می کنم نمی دونم اون تخت ها رو چطور از اون راهروهای تنگ رد کردند. سرویس «بهداشتی» هاستل تمیزه به نسبت اما خوب محل رفت و آمد حداقل ۵۰ نفر آدمه.
قبل از اومدن به لندن رفتم سایت travelcuts (که بلیطم رو هم ازش خریده بودم) و در قسمت accommodation دنبال جا گشتم. بدلیلی که بر من شناخته نیست این وب سایت فرض می کنه شما یک آدم پیزوری بد بخت هستید (که البته من هستم اما نه دیگه اینقدر!) به هر حال هاستل برای سه شب در لندن و سه شب در گلاسکو رزرو کردم و با خیالی آسوده وسایلم رو برداشتم و سوار هواپیما شدم. Read the rest of this entry »